صفحه ۲۲۳

[ اعزام نماینده به زندانها و جلوگیری از اعدام 6 هزار زندانی ]

پاسخ: یکی از کارهایی که من در آن سالها انجام دادم این بود که نماینده هایی را به زندانها می‎فرستادم به این منظور که ظلم به افراد نشود و یا حقی پایمال نگردد. یادم هست آقای محمدی گیلانی یک روز می‎گفت: وقتی که شما دادگاه عالی را در قم درست کردید و گفتید که هر چه اعدامی هست باید پرونده آنها به قم بیاید، به من که قاضی القضات اوین بودم خیلی برخورد، گفتم پرونده ای که زیر دست من بوده حالا برود قم زیر دست شاگردانم و آنها روی آن نظر بدهند؟ اول من ناراحت شدم اما حالا می‎فهمم که حق با شما بوده است. برای اینکه حداقل شش هزار نفر از افرادی که اعدامی بودند و شما به وسیله دادگاه عالی جلوی اعدامشان را گرفتید حالا ما آنها را آزاد کردیم و به هیچ جای کشور هم لطمه نمی خورد. من افرادی را که نمایندگان من بودند می‎فرستادم که در زندان بررسی می‎کردند و حتی از زندانیان نامه می‎آوردند.

[ کمک مالی به خانواده زندانیان بدون اعتنا به عقیده و اتهام آنها]

تا اندازه ای که می‎توانستم از حقوق آنها دفاع می‎کردم و حتی گاهی اوقات به افراد زندانی یا خانواده آنان کمک مالی هم می‎کردم. در رژیم گذشته هم من به خانواده زندانیان رسیدگی می‎کردم، یادم هست ازغندی در بازجویی ها به من می‎گفت: شما به زندانی ها کمک کردید، گفتم: مگر خلاف شرع کردم ؟ زندانی هم یک بشر است؛ شما زندانش کردید به جای خود، اما او خودش خرج دارد زن و بچه اش خرج دارند حالا خرج خودش را شما می‎دهید زن و بچه اش هم خرج دارند من وجدانم حکم می‎کند که به زن و بچه اش کمک کنم. از همان زمان ازغندی این را جزء جرمهای من گرفته بود.

‏ نکته مهمی که من می‎خواستم در سؤالم بیاورم این است که شما - چنانچه من بخشی از آن را لااقل در این سالها شاهد بودم - آدمها را صرف نظر از اینکه چه عقیده و فکری دارند کمک می‎کنید !

ناوبری کتاب