اما راجع به زندان و اعدام فداییان و راجع به اعدام سیدمهدی و دوستانش دو سؤال کلیدی داشتم، یکی درباره اعدام و دیگری درباره زندان، سؤال راجع به اعدام این است که به هر حال این اتفاقات نشان میدهد که کشور با اعدامهای سیاسی همیشه مواجه بوده و از آن جمله با اعدامهای سال 67، و در واقع یک سؤالم این است در قرآن تنها جایی که خداوند به مجازات به قتل نفس مجوز داده است در مسأله قتل نفس است، یعنی غیر از این مثلا در موارد سیاسی و غیره مجازات به قتل وجود ندارد (من قتل نفسا بغیر نفس أو فساد فی الارض) ، "فساد" را شما در کتاب ولایت فقیه استناد کردید و میگویید که این فساد به تنهایی کافی نیست و در واقع ملاک مرگ نمی شود.
[ اعدام های سال 67 و دست اندرکارانش ]
پاسخ: اعدامهای سال 67 یکی از نقطه ضعف های جمهوری اسلامی است؛ برای اینکه در عملیات مرصاد یک عده ای میخواستند به تهران بیایند و بالاخره تعدادی از آنها بازداشت میشوند و حکم اعدام آنها صادر شد؛ و من در نامه ای به مرحوم امام نوشتم نسبت به اعدام این افراد مردم حرفی نمی زنند اما کسی که جلوتر در زندان بوده و به 2 یا 3 سال محکوم شده حالا از او بپرسید تو هنوز سر موضع خود هستی، به محض اینکه میگویند که من سر موضع هستم این هم با نظر اکثریت سه نفر، یعنی قاضی و دادستان و نماینده اطلاعات آن وقت؛ فوری او را اعدام کنید ! روش درستی نیست. که متأسفانه با همین شیوه از قرار مسموع 2800 یا 3800 نفر را - تردید از من است - اعدام کردند. بعدا آقای پورمحمدی و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای نیری قاضی و آقای رئیسی، چهارنفر بودند که من آنها را احضار کردم و به آنها گفتم: الان ماه محرم است و لااقل به احترام این ماه دست نگه دارید؛ آقای نیری گفت ما الان هفتصد نفر دیگر را در اوین آماده کرده ایم که اعدام کنیم بگذارید این هفتصدنفر را اعدام کنیم و بعد فرمایش شما را اجرا میکنیم؛ گفتم یعنی چه ؟! من میگویم در ماه محرم هستیم احترام آن را حفظ کنید. من در خاطراتم همه این اتفاقات را گفته ام. در آن زمان من قائم مقام بودم و از من یک مقدار ملاحظه میکردند.