دادند که ایشان را ناراحت کردند و بعد هم سبب شد آقای خمینی تا چند وقت خانه آقای بروجردی نمی رفتند.
[ امتناع آیت الله بروجردی از دریافت نامه آقای مطهری ]
مرحوم مطهری وقتی میخواست به تهران کوچ کند به آقای بروجردی نامه ای نوشت به عنوان اینکه: من آمدم با شما خداحافظی کنم که موفق نشدم ایشان نامه را به من دادند. من روز پانزدهم شعبان خدمت آقای بروجردی بودم، جمعیت زیادی هم بودند، از جمله حاج آقای اشراقی هم بود، من به آقای بروجردی گفتم آقای مطهری میخواست به تهران برود و نتوانست خدمت شما برسد این نامه را خدمت شما فرستاد، آقای بروجردی از گرفتن نامه امتناع کردند، که معلوم شد ذهن ایشان را خیلی پر کرده اند. آقای حاج میرزا ابوالحسن گفت: مگر نمی دانی که در ذهن ایشان کرده اند که آقای مطهری هم از حامیان فداییان اسلام بوده است ؟ حالا تو آمده ای نامه مطهری را میخواهی به آقا بدهی ؟!
به همین قیاس این همه اطلاعاتی را که به آقای بروجردی گزارش میدادند خیلی شبیه به اتفاقی است که راجع به خود شما پیش آمد، همین کار با آقای خمینی شده، طوری مسائل را به ایشان میگفتند که ایشان از شما ناراحت میشدند و انگار که بیت شما "پایگاه منافقین"این عینا تعبیری است که در نوشته های مخالفان حکومتی آیت الله منتظری از جمله در رنجنامه مرحوم سید احمد خمینی آمده و نقل قول است. است و بعد هم تصور شد که مدارس شما پایگاه منحرفین در قم است. [ واگذاری اداره مدارس به آیت الله امینی و ارزیابی وی از مدارس آیت الله منتظری ]
پاسخ: مدارس تحت نظارت اینجانب را هنگامی که متوجه شدم نسبت به من