صفحه ۱۸۳

شکایت و ناراحتی می‎کردند و حتی بعضی که عضو خبرگان بودند به من گفتند: "ما شما را قائم مقام معرفی کرده ایم برای اینکه مطالب را به عرض امام برسانید." و اینجانب او را از نامه ای که در همان روزها برای امام فرستاده بودم مطلع ساختم و او خدا را حمد کرد که مطالب و حقایق به اطلاع امام رسیده است. و بعضی از آقایان که از اوضاع جاری سخت ناراحت و نگران بودند و اظهار می‎داشتند که همه مطالب به اطلاع امام نمی رسد، در پاسخ این درخواست من که شما مطالب را به اطلاع امام برسانید، می‎گفتند: ما جرأت نمی کنیم صراحتا این مطالب را به ایشان بگوییم. گناه من این بود که آنچه دیگران با ملاحظات سیاسی به امام نمی گفتند من از باب وظیفه و دلسوزی و برای اینکه در تصمیم گیری های امام مؤثر باشد صریحا و بدون تعارف به ایشان می‎گفتم و راههای پیشنهادی را نیز به ایشان ارائه می‎دادم.

و به نظر من اگر دیگران همان اشکالاتی را که نزد من مطرح می‎کردند خودشان بدون واهمه و ملاحظه به مرحوم امام نیز می‎گفتند، قطعا در تصمیم گیری ها و در روند اجرای امور و اصلاح اوضاع کشور تأثیر مثبت داشت. و این در شرایطی بود که در بعضی موارد یقین داشتم گزارشهای خلاف واقعی به ایشان رسیده است به نحوی که اگر حقیقت مطلب به اطلاع ایشان برسد تصمیم دیگری در امور جاری و مهم خواهند گرفت.

آیا در چنین وضعیتی وظیفه شرعی و عقلی اینجانب این نبود که آنچه را حق می‎دانستم به اطلاع رهبر انقلاب برسانم ؟ آیت الله خمینی (ره) هیچ گاه مدعی عصمت خویش نبودند، و تذکر دوستانه وظیفه همه مؤمنین به ویژه مسئولین بوده است. و معنای "قائم مقامی" بز اخفش بودن و عدم انجام وظایف شرعی نیست. درضمن شما می‎دانید که من از اول با اعلام خود به عنوان "قائم مقام" مخالف بودم و رسما آن را به رئیس مجلس خبرگان رهبری نوشتم. (خاطرات، ج 1، ص 472 و 473)

پیامبراکرم (ص) با آنکه دارای مقام عصمت و مرتبط با وحی بودند مورد خطاب (و شاورهم فی الامر) قرار گرفتند و به اصحاب و یاران خود

ناوبری کتاب