عنوان جانشین هیأت امنا باشد، خلاف مقررات ماده 12 اساسنامه و دو تبصره آن است و جناب آقای خامنه ای تنها یکی از مؤسسین و از اعضای هیأت امنا میباشند. ریاست عالیه جامعة الامام الصادق (ع) برای من مقامی نیست و جز مسئولیت و گرفتن وقت ثمره ای نداشته و ندارد؛ ولی هیچ کس شرعا مجاز به تخلف از مواد اساسنامه نیست و نمی تواند برخلاف اساسنامه برای هیأت امنا جانشین تعیین کند یا بدون پیش بینی در اساسنامه، آن را اصلاح و یا امنای جدید منصوب نماید. و صرف نظر از بحث مصداقی، موارد رجوع به "ولی فقیه جامع الشرائط" در اساسنامه مشخص شده است. (تبصره 2 از ماده 9، بند "ع" ماده 11 و ماده 36)
آقای مهدوی خود به خوبی میدانند که در تشکیل جلسات در حضور اینجانب - کما فی السابق - نه مانع شرعی وجود داشت و نه مانع قانونی؛ فقط مخالف میل برخی آقایان بود. آقای مهدوی واسطه ای را فرستاده بودند که من اختیارات را به ایشان تفویض نمایم؛ و چون این کار مخالف اساسنامه بود از آن استنکاف کردم. و این مسائل در زمانی اتفاق افتاد که در سطح کشور کتابها و مقالات مختلفی در تیراژهای میلیونی و با پول بیت المال علیه من پخش و تهمتها و دروغهای فراوانی به من نسبت داده میشد و من هیچ امکان دفاع نداشتم؛ و سرانجام من از روی اکراه و به خاطر اینکه در این میان حقوق یک عده دانشجوی بیگناه تضییع نشود و امر دانشگاه مختل نگردد، در ذیل نامه هیأت امنا نوشتم که آنچه اکثریت هیأت امنا تأیید کنند مورد قبول اینجانب است. این نوشته که تحت فشارهای سیاسی امضا شد - برفرض اعتبار شرعی - به هیچ وجه به معنای استعفا و تفویض ریاست عالیه نبوده و ماده 9 اساسنامه و تبصره های 1 و 4 آن همچنان به قوت خود باقی بوده و هست. و آقایان اگر خود را پایبند شرع و اخلاق بدانند موظفند مطابق اساسنامه (بویژه مواد 5، 6، 9، 13 - 11، 18، 33 - 29 و 37) عمل کنند و حق تخطی از آن را ندارند.
و از این جهت در تاریخ 1374912 نیز - که چند سال از حوادث سال 68 میگذشت - به دنبال تقاضای یکی از اعضای هیأت امنا در نامه ای به آقای مهدوی کنی