و برایشان استغفار کن و با اینها مشورت کن. وقتی که با مخالف مشورت کردی و به او بها دادی آنها هم میآیند و در مواقع بحرانی همکاری میکنند.
[ انواع محدودیت و خشونت و حصر تاوان یک انتقاد]
از باب مثال عرض میکنم؛ همه اعتراف دارند که بعد از آیت الله خمینی در ایران کسی که نقش محوری در مبارزات را داشت اینجانب بودم. امام (ره) سالها از کشور دور بودند؛ در ترکیه و نجف بودند. آنهایی که انقلابی بودند به بنده مراجعه میکردند. ولی در اثر یک سخنرانی در سیزده رجب سال هفتاد و شش، پنج سال و نیم مرا در همین خانه محصور کردند و مانع درس و بحث و ملاقات ها شدند. در حالی که در آن سخنرانی حقایقی را ذکر کردم و تذکراتی را از باب وظیفه مطرح کردم. در تهاجمی که بعد از سخنرانی شد این حسینیه شهدا را تصاحب کردند. الان هم درب حسینیه را بسته اند، هر چه افراد تذکر میدهند - حتی در روز عاشورا یکی از گویندگان هم تذکر داد - که مگر حسینیه چه گناهی کرده، ولی گوششان بدهکار نیست. الان حدود نه سال است درب حسینیه را بسته اند و ما برای مجالس سوگواری و درس با کمبود جا مواجه هستیم. با دیگر انتقادکنندگان هم همین روش را داشته اند، قهرا دشمن هم احساس میکند در بین ملت اختلاف هست و طمع میکند. اگر میخواهند دشمن قطع امید کند باید در داخل با ملت هماهنگ شوند و دست از تنگ نظری ها بردارند، من این را از باب مثال عرض کردم. در دانشگاه هم این انحصارطلبی ها رایج است.
[ آزادی برای موافق و مخالف و آزادی پس از بیان ]
گاهی از اوقات اساتید دانشگاهها و دانشجویان را برایشان سخنرانی میکنند. از جمله در سخنرانی ها میگویند: شما بایستی در سیاست کشور سهیم باشید و اظهارنظر کنید، اما اگر دانشجویان انتقاد کنند با آنها برخورد قضایی و امنیتی میکنند و آنان را از ادامه تحصیل بازمی دارند. این تضادها را بایستی حل کنند و آزادی مردم و