از زمان بسیاری از کسانی را که از دین بیگانه شده بودند به اسلام، دین و معنویت جذب کرد. آن مرحوم نسبت به دین و معنویت، مرد عمل بود. خاطره ای را در این خصوص قبلا عرض کردم؛ یک وقتی در حسینیه ارشاد آقای میناچی یک عده ای را دعوت کرده بود از جمله: شهید مطهری، مرحوم شیخ نعمت الله صالحی نجف آبادی و مرحوم بازرگان و بنده در آن جلسه بودیم. جلسه ای بود که مباحث مختلف تاریخی، سیاسی و انتقادی مطرح میشد. ناگهان دیدیم مرحوم مهندس بازرگان در جلسه نیستند؛ بعد دیدیم رفته است گوشه ای سجاده اش را انداخته و چون وقت نماز بود داشت نماز اول وقت میخواند؛ مرحوم آقای مطهری گفتند: ما یک عده آخوند و روحانی اینجا نشسته ایم و مباحث بی فایده ای را مطرح میکنیم و مهندس رفته نمازش را اول وقت میخواند. - ان شاءالله من هم عرائضم را زودتر تمام میکنم آقایان هم به نمازشان میرسند -. خلاصه اینکه ایشان وجودش واقعا برای تمام نسل ها به ویژه نسل جوان جاذبه داشت. این گونه نیست که قدرت جذب افراد به دین و معنویت از آن روحانیون تنها باشد. ایشان مردی بود که در عین حالی که دانشگاهی، درس خوانده و سیاسی بود و متخصص در این امور بود با این حال به جهات دینی بسیار اهمیت میداد.
[ تصدی حکومت ارزشی جز برای بپاداشتن حق ندارد]
توصیه میکنم هم به خودم و هم به شما برادران و خواهران که دنیا خوب یا بد میگذرد. مولی امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: "ما اصف من دار اولها عناء و آخرها فناء" "من چگونه توصیف کنم دنیایی را که اولش سختی و پایانش فناست" همه ما رفتنی هستیم پس باید برای آن عالم فعالیت و کار کرد. امیرالمؤمنین (ع) هنگامی که فرمانده کل قوای مسلمین بودند در ذی قار - ظاهرا منطقه ای بوده نزدیک همین العماره کنونی در عراق - نشسته بودند کفششان را وصله میکردند. حضرت به ابن عباس - که ظاهرا اعتراض داشت - فرمودند: "این کفش من چقدر میارزد؟" گفت: قیمت ندارد، و به