و لام برای استغراق است، یعنی همه مردهای مؤمن و همه زنهای مؤمن نسبت به یکدیگر ولایت دارند، "ولی" به معنای دوست نیست، ولی یعنی صاحب اختیار، یعنی همه مردم نسبت به یکدیگر صاحب اختیارند. خدا این ولایت را برای همه قرار داده که اگر شما امر به معروف کردید یک کسی نگوید به شما ربطی ندارد؛ چون در جواب میگویید آن خدائی که خالق و رازق شماست و نظام وجود دست اوست این ولایت را برای من قرار داده است. همه مردها و همه زنهای مؤمن، بخصوص زنها را در اینجا خداوند عنایت کرده ذکر فرموده است. در جاهای دیگر آیات نوعا به لفظ مذکر است و ما به عنوان اشتراک در تکلیف میگوییم شامل زنها هم میشود، اما در اینجا خدا عنایت داشته زنها را هم جدا ذکر کرده است: (والمؤمنون) یعنی همه مردهای مؤمن (والمؤمنات) و همه زنهای مؤمن، بعضشان نسبت به بعض دیگر صاحب اختیارند. منتها ولایت مقول به تشکیک است، دارای مراتب است. این مرتبه از ولایت نسبت به امربه معروف و نهی ازمنکر را خدا برای همه مردهای مؤمن و همه زنهای مؤمن قرار داده؛ یعنی هر زنی حق دارد به من بگوید تو چرا فلان کار را کردی فلان کار را نکردی. بالاخره این وظیفه همگانی است؛ و این وظیفه امربه معروف و نهی از منکر آنجایی که در یک امور جزئی است تحزب نمی خواهد اما یک وقت آمرین به معروف و نهی کنندگان از منکر میخواهند نسبت به اصلاح جامعه سخن بگویند و حرف بزنند، در جامعه اگر اشتباهی و کجی هست صحبت کنند و حرف بزنند، در این صورت وقتی مؤثر است که متشکل باشند. یک جمعیت متشکلی باشند و هماهنگ تا نسبت به اصلاح جامعه و جلوگیری از فساد جامعه اقدام کنند و سخن بگویند.
بنابراین امربه معروف و نهی ازمنکر در سطح وسیع اگر بخواهد اجرا بشود توقف به تشکل و تحزب دارد و مقدمه واجب واجب است. عشایر در زمان پیغمبراکرم (ص) یک نحو تشکلی داشتند، پیغمبراکرم (ص) با قبائل بیعت میکرد، جوری بود که رئیس قبیله وقتی یک حرفی میزد دیگران هم پیروی میکردند؛ خودش یک نحو تشکلی بوده است. در زمان ما بایستی به اختیار