صفحه ۴۲۷

اینجانب می‎باشند؛ ولی چون دخالت آن شورا در انتخابات را برخلاف مصلحت کشور و روح قانون اساسی می‎بینم وظیفه خود می‎دانم که اطلاعات خود را در این رابطه برای برادران و خواهران ابراز نمایم.

جای تأسف است که این روش شورای نگهبان در رابطه با انتخابات سبب شده شورا قداست مردمی خویش را از دست بدهد و به عنوان یک نهاد مستبد و خودمحور تلقی گردد؛ و چنین وانمود شود که شورا، مردم و نخبگان جامعه را بی دین و یا جاهل و خود را قیم آنان می‎پندارد. از طرف دیگر روش سیاسی این شورا در سالهای اخیر به نحوی بوده که تلقی برخورد خطی و جناحی شده است. اگر هم قرار باشد شورای نگهبان مسئول تشخیص صلاحیت کاندیداها باشد، باید از همه جناحهای سیاسی و تفکرهای گوناگون مذهبی در این شورا عضویت داشته باشند.

نکته پنجم: علت طرح مسأله "ولایت فقیه" در مجلس خبرگان قانون اساسی - علی رغم عدم درج آن در پیش نویس قانون اساسی که به دستور آیت الله خمینی (ره) تدوین و به تأیید معظم له رسیده بود - تحفظ بر اداره کشور بر اساس موازین اسلامی بود؛ زیرا دستورات دین مقدس اسلام منحصر در مسائل عبادی و اخلاقی نیست، و نسبت به مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، جزائی و حاکمیت و شرایط حاکم و روش او نیز اسلام هرچند به طور کلی دستور و برنامه دارد، و فقیه کارشناس و متخصص مسائل اسلامی می‎باشد، پس برای اسلامیت نظام ناچاریم فقیه بر قوانین و روند اداره کشور - از نظر مطابقت با موازین اسلامی - نظارت داشته باشد، و این که گفته می‎شود: "سیاست از دین جداست" قابل قبول نمی باشد.

و هرچند در صدر اسلام کشور اسلامی تحت اختیار رسول خدا(ص) اداره می‎شد، ولی سیاست آن روزگار بسیار بسیط و ساده بود و آن حضرت هم معصوم بودند؛ اما در جهان پیچیده امروز با نیاز به تخصص های گوناگون نمی توان کشور را در اختیار یک فرد آن هم غیرمعصوم و غیرپاسخگو قرار داد.

ناوبری کتاب