میشد وابسته به دربار بودند، و در نتیجه انتخابات آزاد و سالم انجام نمی شد بلکه افرادی انتخاب میشدند که مورد نظر دربار باشند.
با توجه به این مشکل بحث شد چه کنیم که در آینده این روش در جمهوری اسلامی تکرار نشود و انتخابات آزادانه از ناحیه ملت انجام شود و قدرتها و مجریان انتخابات دخالت نکنند و افرادی را تحمیل ننمایند. در آن هنگام به نظر رسید شورای نگهبان که فقهای آن از ناحیه آیت الله خمینی (ره) تعیین میشوند مقدسترین نهاد میباشد، لذا تصویب شد که شورای نگهبان بر هر انتخاباتی نظارت نماید تا جلوی دخالت های بیجا را بگیرند و آزادی انتخابات صددرصد تأمین گردد.
ولی متأسفانه "از قضا سرکنگبین صفرا فزود" و خود شورای نگهبان با اتکای به قدرت ولایت مطلقه رهبری بزرگترین دخالت کننده در انتخابات شد و نسبت به یکایک کاندیداها اظهارنظر میکند؛ و به جای نظارت بر اصل انتخابات و کیفیت وقوع آن، کاندیداها را جرح و تعدیل مینمایند و افراد خاصی را معین میکنند بدون این که نسبت به اعتراضات پاسخگو باشند، و مردم ناچارند از بین آن افراد انتخاب نمایند، و به اصطلاح انتخابات دو مرحله ای میشود و نظارت استصوابی خواهد بود، و با صرف میلیاردها تومان از بیت المال انتخابات را برحسب سلیقه خود انجام میدهند. و بسا هنگام خواندن آراء برخی صندوقها را ابطال و کاندیداها را بالا و پایین میبرند. اینها همه برخلاف روح قانون اساسی است که هدفش آزادی مردم در انتخاب کاندیداهای مورد نظر خویش بود.
تعیین شرایط کاندیداها اصولا با مجلس شورای اسلامی و تشخیص آنها از وظایف وزارت کشور است و ربطی به شورای نگهبان ندارد، و به علاوه مردم هر منطقه ای نسبت به کاندیداهای محل خود شناخت بیشتری دارند، و عقل جمعی ملت نسبت به عقل فردی افراد شورا کمتر خطا میکند. اینجانب مخالف شورای نگهبان نیستم بلکه وجود آن را برای نظارت بر قوانین مصوب مجلس شورا لازم و ضروری میدانم، و فقهای آن از دوستان قدیمی