سؤال دیگر من در مورد دو لایحه ریاست جمهوری است که حتما از آن اطلاع دارید. فکر میکنید این دو لایحه یکی در مورد تبیین اختیارات ریاست جمهوری است و دیگری در مورد نظارت شورای نگهبان بر انتخابات، تا چه حد برای پیشبرد اصلاحات مهم هستند؟
اصلا این نظارت استصوابی یک چیز من درآوردی است. من خودم از خبرگان قانون اساسی بودم. اصل 99 که تصویب شد منظور این بود که چون در زمان شاه دولت دخالت میکرد و برای مردم وکیل تحمیل میکرد، برای این که جلوگیری بشود از این معنا که مجریان و دولت بخواهند نماینده به مردم تحمیل کنند و جلوی آزادی را بگیرند این اصل را تصویب کردند که شورای نگهبان نظارت کند که مجریان نماینده به مردم تحمیل نکنند. حالا آقایان آمدند به عکس معنا کردند، که شورای نگهبان بیاید جلوی آزادی مردم را بگیرد و هر کسی را پسندید مردم به او رأی بدهند، که انتخابات را دو مرحله ای بکنند. این برخلاف هدفی است که اصل 99 برای آن تصویب شد.
تا چه حد فکر میکنید تصویب این دو لایحه بتواند کمک کند به اصلاحات ؟
خوب البته مفید است اما آیا تأیید میکنند یا نه، نمی دانم.
تا چه حد امیدوارید تصویب کنند؟
نمی دانم، شاید شورای نگهبان تصویب نکنند. من وارد نیستم. به قول یک آقایی میگفت سیاستش در تهران است. من در تهران نیستم. بالاخره عرض کردم من با نظارت استصوابی مخالفم و مردم آزادی باید داشته باشند. قطعا اگر مردم آزادی داشته باشند آدمهای عوضی را انتخاب نمی کنند. فوقش از 370 نماینده دو یا سه نماینده عوضی بروند داخل مجلس، کاری نمی توانند انجام دهند. بنابراین بی خود این مسأله را آنقدر دنگ و فنگش میدهند و برای انتخابات جلوی آزادیها گرفته میشود.
در مورد تبیین اختیارات رئیس جمهوری چه فکر میکنید؟
من خیلی روی آن مطالعه ندارم، نمی دانم.