صفحه ۳۸۵

اولا - منع آن به عنوان اولی برخلاف قرآن و روایات است؛ ظاهر قرآن که می‎فرماید: (و ان أردتم استبدال زوج مکان زوج و آتیتم احدیهن قنطارا فلا تأخذوا منه شیئا) (سوره نساء/ 20) جواز آن است، زیرا قنطار به معنای مال زیاد و یک پوست گاو پر از طلا تفسیر شده است. نقل شده که عمر بر منبر گفت: "در صداق زنها زیاده روی نکنید، اگر به من خبر رسد که در مهر بیش از آنچه رسول خدا(ص) قرار داده قرار داده اید من زیاده را به بیت المال برمی گردانم." هنگامی که پائین آمد زنی از قریش به او گفت: کتاب خدا سزاوارتر است به پیروی یا گفتار تو؟ گفت: کتاب خدا. گفت: خداوند در کتاب خود فرموده است: (و آتیتم احدیهن قنطارا فلا تأخذوا منه شیئا) پس عمر - دوبار یا سه بار - گفت: "کل أحد أفقه من عمر" پس به منبر برگشت و گفت: "من شما را از زیاده روی در مهر منع کردم، آگاه باشید هر کس هرچه می‎خواهد در مال خود انجام دهد." (سنن بیهقی، 233/7)

پس اگر مال زیادی به عنوان مهر به زن داده شد، هیچ کس نمی تواند به هیچ عنوانی چیزی از آن را از زن پس بگیرد. و روایات زیادی دلالت می‎کند بر این که برای مهر، حدی از نظر کم و زیادی وجود ندارد. (وسائل الشیعة، ابواب المهور، باب 1). بلی، روایات متعددی نیز دلالت دارند بر این که مستحب است مهر زنان به مقدار مهرالسنة یعنی پانصد درهم باشد. (همان، باب 4). و روایاتی نیز دلالت دارند بر این که زیاد بودن مقدار مهر مطلوب شارع نمی باشد. از آن جمله: از پیامبر(ص) نقل شده: "بهترین زنان امت من زنانی هستند که سیمای آنان بهتر و مهر آنان کمتر باشد." و از امام صادق (ع) نقل شده: "زیاد بودن مهر زن علامت شوم بودن و بی برکتی آن زن می‎باشد." (همان، باب 5).

و ثانیا - منع آن به عنوان ثانوی و ضرورت اجتماعی و به لحاظ مصالح جامعه و تسهیل امر ازدواج برای جوانان نتیجه ندارد، زیرا کسانی که می‎خواهند مهر را زیاد

ناوبری کتاب