صفحه ۳۶۹

بیگانگان، به سرکوب و انزوا کشاندن آنان پرداخته شود؛ اینجاست که عالمان متعهد دین شناس گاه از روی ترس و تقیه و گاه برای رعایت مصالحی که در نظر خود مهمتر می‎دانند، مهر سکوت بر لب ها زده و یا این که ناچار تک و تنها به مسئولیت روشنگری خود پرداخته و تاوان سنگین آن را هم بپردازند. به هر صورت می‎توان گفت اساسی ترین مشکل در راه حاکم شدن اسلام واقعی همین امر دوم است که برطرف شدن آن منوط به رشد دینی و عقلانی در سطوح مختلف جامعه، به صورت یک فرهنگ پایدار، همراه با عزم و اراده ملی می‎باشد.

[ ولایت فقیه و مرجعیت شیعه ]

ج 2 و 3 - همان طور که بارها گفته ام منظور از "ولایت فقیه" از آن جهت که وصف فقاهت در آن معتبر است در حقیقت ولایت فقه و فهم شریعت بر بخش حاکمیت جامعه است. زیرا هرچند اساس حاکمیت آرای مردم است ولی اکثریت مردم ما مسلمانند و اسلام نسبت به مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دستور و برنامه دارد، و فقیه کارشناس آنها می‎باشد. و اگر قید "اعلمیت" را نیز شرط بدانیم چون مستفاد از روایات وارده و اعتبار عقلی لزوم این قید است، در این صورت "ولایت فقیه اعلم" به معنای نظارت و تثبیت قویترین فهم و برداشت از دین بر بخش حاکمیت جامعه است، به گونه ای که ملاک موافقت یا مخالفت با احکام شریعت در بخش های مختلف قانونگذاری، اجرایی و قضایی قویترین دیدگاه از شریعت می‎باشد. و اگر این نظارت از ناحیه شورای فقها و مراجع تقلید انجام شود، طبعا بیشتر مورد اعتماد خواهد بود. و هیچ گاه منظور از "ولایت فقیه" سیطره و جباریت بر جامعه و قیمومت بر آن همانند قیمومت بر سفیهان و صغیران نیست. پیامبراکرم اسلام (ص) با این که عقل کل و رسول الهی بود خداوند متعال به او می‎فرماید: (فذکر انما أنت مذکر ‏ لست علیهم بمصیطر) (سوره الغاشیة / 21 و 22) "پس تو یادآور باش و جز این نیست که تو یادآورنده ای، تو بر آنها سیطره نداری". و می‎فرماید: (نحن أعلم بما یقولون و ما أنت علیهم بجبار فذکر بالقرآن من یخاف وعید) (سوره ق / 45) "ما به آنچه می‎گویند آگاهتریم، و تو

ناوبری کتاب