بیگانگان، به سرکوب و انزوا کشاندن آنان پرداخته شود؛ اینجاست که عالمان متعهد دین شناس گاه از روی ترس و تقیه و گاه برای رعایت مصالحی که در نظر خود مهمتر میدانند، مهر سکوت بر لب ها زده و یا این که ناچار تک و تنها به مسئولیت روشنگری خود پرداخته و تاوان سنگین آن را هم بپردازند. به هر صورت میتوان گفت اساسی ترین مشکل در راه حاکم شدن اسلام واقعی همین امر دوم است که برطرف شدن آن منوط به رشد دینی و عقلانی در سطوح مختلف جامعه، به صورت یک فرهنگ پایدار، همراه با عزم و اراده ملی میباشد.
[ ولایت فقیه و مرجعیت شیعه ]
ج 2 و 3 - همان طور که بارها گفته ام منظور از "ولایت فقیه" از آن جهت که وصف فقاهت در آن معتبر است در حقیقت ولایت فقه و فهم شریعت بر بخش حاکمیت جامعه است. زیرا هرچند اساس حاکمیت آرای مردم است ولی اکثریت مردم ما مسلمانند و اسلام نسبت به مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دستور و برنامه دارد، و فقیه کارشناس آنها میباشد. و اگر قید "اعلمیت" را نیز شرط بدانیم چون مستفاد از روایات وارده و اعتبار عقلی لزوم این قید است، در این صورت "ولایت فقیه اعلم" به معنای نظارت و تثبیت قویترین فهم و برداشت از دین بر بخش حاکمیت جامعه است، به گونه ای که ملاک موافقت یا مخالفت با احکام شریعت در بخش های مختلف قانونگذاری، اجرایی و قضایی قویترین دیدگاه از شریعت میباشد. و اگر این نظارت از ناحیه شورای فقها و مراجع تقلید انجام شود، طبعا بیشتر مورد اعتماد خواهد بود. و هیچ گاه منظور از "ولایت فقیه" سیطره و جباریت بر جامعه و قیمومت بر آن همانند قیمومت بر سفیهان و صغیران نیست. پیامبراکرم اسلام (ص) با این که عقل کل و رسول الهی بود خداوند متعال به او میفرماید: (فذکر انما أنت مذکر لست علیهم بمصیطر) (سوره الغاشیة / 21 و 22) "پس تو یادآور باش و جز این نیست که تو یادآورنده ای، تو بر آنها سیطره نداری". و میفرماید: (نحن أعلم بما یقولون و ما أنت علیهم بجبار فذکر بالقرآن من یخاف وعید) (سوره ق / 45) "ما به آنچه میگویند آگاهتریم، و تو