بنابراین ما با این که میگوییم دموکراسی یعنی حکومت مردم، اما چون اکثریت مردم به موازین اسلامی معتقدند قهرا حاکم مسلمین بایستی این قبیل دستوراتی را که از اسلام است رعایت کند. و لذا ما اسم نظام را گذاشتیم "جمهوری اسلامی"، دو تا کلمه است: "جمهوری" یعنی حکومت مردمی و "اسلامی" یعنی با رعایت موازین اسلام.
در قانونگذاری موازین اسلام باید رعایت شود، این که فقط افراد آزاد باشند در مسجد وظیفه شان را انجام بدهند اما در جامعه اسلام پیاده نشود این برخلاف موازین اسلام است. چون "جمهوری" قید "اسلامی" دارد، باید موازین اسلامی هم رعایت شود. اما در عین حال حاکمیت در اختیار مردم است، یعنی مردم باید حاکم را انتخاب کنند، مدت برایش معین کنند، شرایط را تعیین نمایند. این طور که ولایت فقیه مطلقه و دائم باشد و محدود نباشد این درست نیست.
[ روگردانی نسل آینده از اسلام ]
شما از این نگران نیستید که یک وقت با این اتفاقاتی که دارد میافتد و کنترلهایی که میشود یا به همان صورتی که فرمودید ولایت فقیه قدرت مطلقه و نامحدود گردد و تمامی رفتارهای اقتصادی و سیاسی باعث شود که جوانها یا نسل آینده ناراحت شوند، و آن موقع از دین اسلام روگردان بشوند؟
بله، وحشت دارم و روی همین اصل من همیشه در نوشته هایم این جهت را میگویم که شاه جهات اسلامی را رعایت نمی کرد ولی به اسم اسلام نبود. او زور میگفت اما نه به اسم اسلام. متأسفانه الان زور میگویند به اسم اسلام، و قهرا مردم از اسلام هم زده میشوند. این زورگویی ها، بازداشت های سیاسی، محاکمات سیاسی، اینها همه برخلاف موازین اسلام است. مردم باید در اظهار نظر آزاد باشند. لذا من در نوشته هایم دارم که اگر به این وضع که الان پیش میرود ادامه دهند ولایت فقیه از آیت الله خمینی شروع شد و به شخص فعلی ختم میشود. باید مسئولین تجدیدنظر کنند، به مردم آزادی بدهند، و این فشارهایی که بر مخالفین وارد میشود قطع شود، زندانیان سیاسی را آزاد کنند. افراد زیادی بی جهت در