اصل قانون اساسی آن طور که دلخواه باشد، طوری که در آینده به آن اشکالی وارد نباشد تنظیم نشد.
بخصوص در بازنگری باز یک اضافاتی کردند، مثل ولایت مطلقه فقیه که این چیزی است که برای دنیا زننده است و خود مردم ایران خیلی قبول ندارند. بنابراین یک طور قوانینی که مورد اشکال است تصویب شده، و اینها در اثر این است که افراد تجربه نداشتند برای قانونگذاری. خود من اولین مرتبه ام بود که در این رشته وارد شده بودم و من شده بودم رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی، و این طور امور مهم که مربوط به اداره کشور است تجربه میخواهد. بر این اساس در قانون اساسی تضادهایی دیده میشود. از یک طرف مسئولیت ها به طور کلی بر عهده رئیس جمهور گذاشته شده و از آن طرف امکانات و اهرمهای قدرت در دست او نیست. آن که مسئولیت دارد باید قدرت هم دست او باشد، امکانات دست او باشد. این تضادی است در قانون اساسی ما که من بعدا در نوشته هایم در کتاب دیدگاهها و جاهای دیگر خیلی اینها را تذکر دادم، همه مسئولیت ها بر عهده رئیس جمهور است اما اهرمهای قدرت دست او نیست.
[ دموکراسی در اسلام و دموکراسی در کشورهای غربی ]
به نظر شما آیا تفاوتی وجود دارد بین دموکراسی در اسلام و دموکراسی در کشورهای غربی ؟ مثلا ما در کشورهای اروپایی برای ارزشهای مسیحیت ارزش قائل هستیم، هر کسی میتواند مراسم مذهبی خودش را به جا بیاورد، و در کنار آن باز هم دموکراسی را داریم که در واقع همه میتوانند از منافع و امکاناتی که دموکراسی برایشان به وجود آورده استفاده کنند، آیا به نظر شما تفاوتهایی وجود دارد بین دموکراسی اسلام و دموکراسی کشورهای غربی ؟
دین مقدس اسلام با سایر ادیان به نظر من اجمالا تفاوت دارد. دین مقدس اسلام دستوراتش منحصر به مسائل عبادی و اخلاقی نیست؛ بلکه در امور سیاسی، اقتصادی، جزائی، حاکمیت و شرایط آن و این قبیل امور دستور و برنامه دارد.