البته آقایان به اسم اسلام کارهای تند را انجام میدهند. این سبب میشود که اسلام چهره اش مشوه شود و نسل جوان فرار کنند. اگر اسلام واقعی که دین رحمت و عطوفت است اجرا میشد، نسل جوان هم جذب میشدند. فرض این است که اسلام را منحصر در مسائل عبادی و اخلاقی نمی دانیم و اسلام موظف کرده همه جامعه را که در همه مسائل اظهار نظر کنند، کشور مال همه مردم است، دین هم مال همه مردم است، منتها چون مراجع تقلید تخصص دارند آنها باید اظهار نظر کنند، مردم هم در مسائل فرعی پیروی میکنند. اما یک نفر فقط بخواهد در همه مسائل اظهار نظر کند با این که این همه مراجع هستند و به مراجع اعتنا نکند، این درست نیست. بالاخره اسلام منحصر به مسائل عبادی و اخلاقی نیست که ما اسلام را ببریم در کنج مسجد فقط جا بدهیم، برای این که در مسائل سیاسی و اقتصادی و جزائی و... هم اسلام خواهی نخواهی دستور و برنامه دارد، اسلام باید در همه شئون مورد توجه باشد، منتها همان جور که هست، نه این که کارهای خلاف اسلام به نام اسلام انجام بشود.
آیت الله خمینی یک جمله بسیار خوبی میگفت، در تحریرالوسیله هم هست:
کسی که بخواهد دین را از سیاست جدا کند لم یعرف الدین و لا السیاسة، نه دین را شناخته و نه سیاست را. این جور نمی شود گفت که اسلام فقط در مسجد است، بدین معنا که اسلام فقط نماز و روزه است. اسلام به همه شئون زندگی نظر دارد؛ ولی همه حقوق هم محترم است. باید اقلیت ها را هم احترام گذاشت. پیغمبراکرم (ص) ظلم به اهل ذمه که میشد عصبانی میشدند. امیرالمؤمنین (ع) برای این که از پای یک زن ذمی خلخالی کشیده بودند فرمودند: اگر مرد مسلمان از روی تأسف بمیرد مورد ملامت نیست.
[ تطبیق اسلام با جامعه ]
من این طور متوجه شدم که اسلام دائما خودش را باید وفق بدهد با شرایط موجود. اگر فرض کنیم جامعه جامعه ای شد فاسد، آیا اسلام باید خودش را با این وضع