صفحه ۳۰

دقیقا مبتنی بر تطبیق حکم بر موضوع و تعیین مصداق است، چگونه قضاوت فقیه با قواعد فوق جمع می‎شود؟

4 - اگر تعیین مصداق شأن فقیه نیست لذا سیاست ورزی فقیه (که شامل تطبیق احکام کلی بر مصادیق مشخص است) نیز ناشی از فقاهت او نیست. فقه معرفت الاحکام است و بخش معظم سیاست معرفت الموضوعات والمصادیق. و آیا این معنایش لزوم جدایی فقه از سیاست نیست ؟

5 - با توجه به این که پیش از انقلاب فقهای عظام از جمله حضرتعالی شاه را به عنوان مصداق ولایت جائر تعیین می‎فرمودید، آیا در آن زمان قاعده فوق قابل تمسک نبود؟

6 - آیا اگر در جامعه ای اعمال جور شد و تجاوز به حقوق مردم به رویه حکومت تبدیل گشت، آیا مقدمه نهی از منکر تعیین مصداق ولایت جائر نیست ؟ و آیا وظیفه عالمان دین از جمله فقهای عظام در فریضه امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت به ائمه مسلمین سنگین تر از دیگر مکلفان نیست ؟ آیا می‎توان به بهانه این که تعیین مصداق شأن فقیه نیست از زیر بار تکلیف (ولو به عنوان یک مکلف و نه از باب فقاهت) شانه خالی کرد؟

7 - راستی حضرت استاد (اعلی الله کلمته) در سخنرانی 13 رجب سال 76 کاری جز این کردند؟ آیا نظر مبارک ایشان تبدل یافته است ؟

محرومیت اجباری خیل شاگردان از جلسه پربار درس حضرتعالی مرا بر آن می‎دارد که برای رفع اشکالات علمی این گونه مصدع اوقات شریف شوم. امیدوارم این جسارت را بر من ببخشایید و با پاسخ های مستدل خویش همچون گذشته عطش علمی علاقه مندان را سیراب فرمایید.

عزت عالی مستدام باد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
13 رمضان 1381827
کمبریج - شاگرد کوچکتان: محسن کدیور

ناوبری کتاب