غرامت بگیریم؛ که آنجا گفته بودند فلانی بوی دلار به مشامش خورده است. جنگ آنقدر از دو طرف تلفات گرفت که آیت الله خمینی مجبور شدند جام زهر را بنوشند. یا در رابطه با اشغال سفارت آمریکا؛ آن زمان احساسات بر عقل غلبه کرد، من هم حمایت کردم. ولی قطع رابطه با آمریکا وحی منزل و ابدی نیست، باید هرچه زودتر دیوار بی اعتمادی را خراب کرد. درست است که مردم ما از پیشینه آمریکایی ها در کودتای 28 مرداد و ماجرای کاپیتولاسیون و... عصبانی بودند ولی ادامه این وضعیت به زیان ملت های هر دو کشور است. خلاصه ما میتوانستیم جلوی خیلی کارها را بگیریم ولی این کار را نکردیم.
شما دوست دارید بعد از این کشور چگونه اداره شود؟
مسئولین باید نسبت به مردم و خواسته های آنها انعطاف داشته باشند؛ بازداشت ها، دخالت های بیجای شورای نگهبان در امر انتخابات، تضییع حقوق مردم، انحصارطلبی و استبداد و روشهای گذشته همگی در نحوه اداره کشور اختلال ایجاد میکند، که همه ما آرزو داریم از آنها دست برداشته شود. اگر مخالفتی هم داریم با اشخاص نیست، ما با کسی بغض نداریم، با کارهای صورت گرفته مخالفیم.
شما از شاگردان آیت الله خمینی و نماینده تام الاختیار ایشان بوده اید؟
اینجانب شاگرد مرحوم آیت الله بروجردی بودم و در درس آیت الله خمینی هم شرکت میکردم و به همراه ایشان به درس آقای بروجردی (طاب ثراه) میرفتیم، و بعدا نیز مدتی به درس ایشان حاضر میشدم. در زمان مبارزات انقلاب، ایشان که در خارج از کشور بودند هدایت فعالیت های انقلابی را از باب وظیفه به عهده داشتم. من برای ایشان قداست و احترام زیادی قائل بودم. من همیشه حفظ احترام ایشان را بر خود لازم میدانستم. البته چون از ایشان دور بودم در برخی مسائل نظریاتم را به وسیله نامه به ایشان اعلام میکردم، هرچند این کار خوشایند برخی افراد نبود.