صفحه ۲۸۹

پس از پیروزی انقلاب به قم آمده و مشغول درس و بحث و مباحثه علمی شدم تا این که برای مجلس خبرگان قانون اساسی از تهران انتخاب شدم و در آن مجلس اینجانب را به ریاست برگزیدند و آیت الله خمینی هم مرا به امامت جمعه تهران نصب کردند. پس از اتمام دوره مجلس خبرگان قانون اساسی به ایشان عرض کردم: روحیه من با ماندن در تهران سازگار نیست و قصد بازگشت به قم را دارم و شما فرد دیگری را برای امامت جمعه نصب کنید. ایشان فرمودند: خود شما هر کس را می‎خواهید معین کنید. من آقای خامنه ای را چون خطیب بود به ایشان معرفی و برای امامت جمعه تهران معین کردم.

احساس ما پس از پیروزی انقلاب این بود که کارهای سابق که در رژیم شاه انجام می‎شد دیگر تکرار نشده و هیچ بی گناهی زندانی نمی شود. جلوی خودسریها گرفته شود و در تمام کارها تحول صورت گیرد، متأسفانه اسم انقلاب اسلامی هست ولی محتوا کم کم عوض شد و همان کارهای خلاف با اسم و رسم دیگری انجام می‎گیرد؛ و چون به نام اسلام انجام می‎شود چهره اسلام را خشن جلوه می‎دهد. حال آن که اسلام دین رحمت و عطوفت است. سیره پیامبر(ص) و امام علی (ع) و دیگر بزرگان دین این گونه نبود.

شما چه زمانی احساس کردید مسیر دارد عوض می‎شود؟

آنچه ما در این چند ساله عمرمان تجربه کرده ایم این است که قدرت در دست هر شخص غیرمعصوم باشد موجب استبداد و انحصارطلبی می‎شود و خود را حق محض و دیگران را باطل محض می‎پندارد. یک باند و گروه خاص، خودی محسوب می‎شوند و دیگران ظاهرا نه مسلمانند نه ایرانی ! در روایت امام معصوم (ع) می‎فرمایند: "من ملک استأثر" کسی که حاکم و مالک شد خود را بر دیگران مقدم می‎دارد. از زمان خود آیت الله خمینی کارهای خلاف صورت می‎گرفت، مثلا افراد زیادی را اعدام کردند و به تذکرات و اعتراضات هم ترتیب اثر ندادند.

ناوبری کتاب