صفحه ۲۷۱

«57» پاسخ به پرسش های مجله "فلوشیپ" چاپ نیویورک

1382129
( بسم الله الرحمن الرحیم)

[ ولایت فقیه ]

شما از اولین پایه گذاران نظریه ولایت فقیه و تسلط روحانیت بر عرصه سیاست بوده اید؛ اما تجربه سالهای اخیر در ایران و افغانستان، همانند تجربه کلیسای مسیحیت در طول قرون وسطی نشان داد که حاکمان مذهبی چگونه قادرند با سوءاستفاده از نام دین و خدا به زشتکاریها و اعمال خلافی که مخالف تعلیمات دینی است دست زنند. با توجه به این نکته، اکنون شما رابطه دین و جامعه را چگونه ارزیابی می‎کنید و نقش دین را در جامعه چه می‎دانید؟

این که اینجانب به ولایت فقیه نظر داشته ام بدین لحاظ بوده است که معتقد بودم از کتاب و سنت اسلامی استفاده می‎شود که حاکم اسلامی باید دارای شرایطی باشد که این شرایط بر فقیه عادل، مدیر و مدبر انطباق دارد. و بر این نکته تأکید می‎شود که دین اسلام علاوه بر دستورات اخلاقی و عبادی در امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز دستورالعمل های ویژه ای دارد. و آن که حاکمیت را به دست می‎گیرد باید کاملا آگاه از این دستورات باشد تا بر اساس آنها کشور را اداره نماید. اگر کسی متخصص و مجتهد - که به وی فقیه اطلاق می‎شود - و واجد سایر شرایط باشد، طبعا بر دیگران اولویت دارد.

به عبارت دیگر اگر بناست کشوری بر اساس یک منش، ایده و ایدئولوژی خاص دین اداره شود - که این مورد خواست مردم است - خواهی نخواهی ایدئولوگ آن باید بر روند قانونگذاری و اجرا و اداره جامعه نظارت کامل داشته باشد تا متصدیان

ناوبری کتاب