صفحه ۲۷

حدیث کتاب: عن زرارة عن ابی جعفر(ع) قال: "بنی الاسلام علی خمسة اشیاء: علی الصلاة والزکاة والحج و الصوم والولایة" قال زرارة : فقلت: و أی شئ من ذلک أفضل ؟ فقال:

"الولایة أفضل، لانها مفتاحهن والوالی هو الدلیل علیهن...". پیداست که این حدیث در مقام بیان امور اعتقادی اسلام نیست وگرنه متعرض توحید و نبوت و معاد می‎شد، مقصود بیان احکام اجرایی و عملی اسلام است.

و مقصود از ولایت تعیین حاکمیتی است که کلید سایر احکام است، و کلمه "والی" بر این امر دلالت دارد. منتها با وجود معصومین تعیین و اطاعت از آنان متعین است، چون آنان واجد شرایط لازمه می‎باشند.

و در اخبار مستفیضه از امامی که "أم قوما و هم له کارهون" مذمت شده است؛ و هرچند در برخی از آنها به امام جماعت تصریح شده است (وسائل، باب 27 جماعت) ولی اولا در برخی از آنها مطلق است، و ثانیا هنگامی که در امام جماعت به رضایت قوم اهمیت داده شده طبعا در امام مطلق که در همه شئون می‎خواهند از او پیروی کنند بیشتر اهمیت دارد. و بالاخره فرموده مرحوم ابن فهد در قسمت اولی صحیح است ولی در قسمت ثانیه قابل خدشه است.

اگر فرض کردیم مردم به وظیفه خویش در تعیین حاکم واجد شرایط عمل نکردند و بی تفاوت شدند و جامعه مسلمین گرفتار هرج و مرج شد و جان و مال و ناموس و کیان مسلمین مورد هجوم یا در معرض خطر کلی قرار گرفت و کسانی باشند که توان ایجاد نظم و حکومت عادلانه را داشته باشند، در این صورت نمی توانیم بگوییم "ترکه اولی"؛ بلکه به حکم عقل مستفاد از مذاق شرع واجب است که به مقدار لزوم و ضرورت به حسب شرایط زمانی و مکانی کسانی که قادرند، متصدی امر حاکمیت گردند. آقایان در مثل امور صغار و مجانین و غیاب، تصدی من به الکفایة را لازم می‎دانند و می‎گویند می‎دانیم شرع به ترک آنها راضی نیست، آیا این گونه امور جزئی را شرع به اهمال آنها راضی نیست ولی در امور مهمه ضروریه ترک تصدی آنها اولی است ؟!

ناوبری کتاب