صفحه ۲۶۱

هرچند - تا حدی - دست بیگانگان از کشور کوتاه شد ولی دو شعار دیگر چندان عملی نشد، و علت آن سه چیز است:

1 - وجود تضاد واضح در بافت نظام: از یک طرف نیروها و اهرمهای قدرت همه در اختیار رهبری قرار داده شده بدون این که به کسی یا نهادی پاسخگو باشد، و از طرف دیگر مسئولیت های اجرائی بر عهده رئیس جمهور قرار داده شده در حالی که اهرمهای قدرت را در اختیار ندارد.

2 - افتادن برخی کارهای مهم و پست های حساس در دست افراد فرصت طلب.

3 - دخالت های ناروای افراد جاهل و تند - در اثر تلقینات ناصواب - و اعمال خشونت و بگیر و ببند به وسیله آنان.

و در نتیجه با این که انقلاب به نام حکومت مردمی و اسلام انجام شد، ولی استبداد و اعمال خلاف اسلام حکمفرماست. و هرچند نام انقلاب و اسلام تکرار می‎شود ولی ظلم ها و سلب آزادیهای سیاسی حتی از نمایندگان منتخب مردم، و بازداشت ها و محاکمات بی رویه و تجاوز به حقوق مردم همچون رژیم گذشته انجام می‎شود؛ و چون به نام اسلام انجام می‎گیرد نسل جوان را به اسلام که دین عدالت و رحمت است بدبین می‎نماید.

[ مردم باید سخن آخر را بگویند]

سؤال سوم: از مدتها پیش در داخل و خارج کشور لزوم انجام رفراندوم یا همه پرسی در رابطه با سیستم حکومتی مطرح است. نظر حضرتعالی در رابطه با این مسأله چیست، و آیا فکر می‎کنید نظام واقعا احتیاج به تغییرات بنیادی دارد و تنها با تغییرات عملکردی چون تعویض دولت و مجلس نمی توان مشکلات کنونی را حل کرد و بحرانهای جاری را پشت سر گذاشت ؟

جواب: در اثر تضادی که به آن اشاره شد دولت و مجلس اختیار ندارند تا با تغییر دولت یا نمایندگان مشکلات حل شود، و چون کشور متعلق به مردم است مردم باید سخن آخر را بگویند.

ناوبری کتاب