صفحه ۲۳۶

[ ولایت مطلقه فقیه ]

اشکالاتی که شما ذکر کردید و این که به صراحت سخن از بدتر شدن اوضاع یا استبداد مطرح می‎فرمایید عده ای را بر این باور واداشته که بگویند این مشکلات ناشی از ساختار نظام می‎باشد که همان "ولایت فقیه" است. شما خود از صاحب نظران این تئوری محسوب می‎شوید. آیا با این باور موافق هستید؟

در اصل 110 که پس از بازنگری به طور گسترده اختیارات بسیاری را به یک فرد یعنی رهبری دادند در حالی که پاسخگو نیست، علت اصلی آن چیزهایی است که به عنوان مشکل می‎تواند طرح شود؛ بنابر این اصل که در بازنگری گسترش یافت اهرمهای قدرت همگی دست رهبری است ولی رئیس جمهور که مستقیما منتخب ملت است و باید پاسخگو هم باشد عملا خلع سلاح شده است. ولایت فقیه که با قید "مطلقه" در بازنگری مطرح شد چیزی بود که من به آن رأی ندادم. در کتابی هم که اخیرا با نام "از آغاز تا انجام" چاپ شده که دست نوشته های بنده در زندان اوین است و در دوران حصر غیرقانونی آن را تکمیل کرده ام و به مباحث اصول عقاید می‎پردازد، در یک پاورقی آن من به صراحت آورده ام: ولایت مطلقه فقیه نه دلیل شرعی دارد و نه دلیل عقلی. این کتاب به همین دلیل دو ماه در وزارت ارشاد برای صدور مجوز ماند تا این که مجبور شدم این جمله را حذف کنم. البته حاکمیت چون اسلامی است لازم است که یک کارشناس اسلامی بر آن ناظر باشد ولی نه به صورت مطلقه و فراقانونی که حتی نهادهای زیر نظر او هم پاسخگو نباشند. ولایت فقیهی که ما می‎گفتیم به این معنی نیست که یک نفر غیرمعصوم برای مردم ارزش قائل نباشد و با یک دستور خواست ملت را زیرپا بگذارد و پاسخگو هم نباشد.

ساختار کنونی کاملا مخالف وعده های داده شده است. فقیه از آن جهت که فقیه است به مناسبت حکم و موضوع باید به کار فقهی اش بپردازد. او باید ناظر باشد تا مجریان مطابق شرع حرکت کنند و قوانین خلاف شرع تصویب و اجرا نشود. اما

ناوبری کتاب