صفحه ۲۱۶

[ از دست دادن فرصت ها]

نامه: نظرات متفاوتی در باب منشا و علت انسداد سیاسی حاصل شده وجود دارد، شما فکر می‎کنید چه عاملی باعث فاصله شد و از اهداف اولیه انقلاب باز ماندیم ؟

آیت الله خمینی معتقد بود باید محور مردم باشند و نمایندگان مجلس به عنوان برگزیدگان مردم باید حرف آخر را بزنند و می‎گفتند: مجلس در رأس همه امور است. اما متأسفانه حتی در زمان خود ایشان و پس از ایشان مجلس از ارزش افتاد و عملا مجلس به نهادی بی خاصیت تبدیل شد به گونه ای که یک شخص با یک نامه یا یک توصیه مجلس را مسلوب الاختیار می‎کند. حکومتی که باید بر اساس نظر و خواست مجلس و مردم باشد به حکومت فردی تبدیل شد. حال آن که حکومت فردی و شخصی در دنیای امروز دوام نخواهد داشت. حاکمیت فردی در هر زمانی کم می‎آورد، نه به سراغ مردم بلکه به سراغ اقلیت ناچیزی از رجاله ها و گروههای فشار می‎رود، مثل زمان رژیم سابق که به سراغ شعبان بی مخ ها می‎رفتند؛ اسمش را هرچه می‎خواهند بگذارند حتی اگر اسمش را حزب الله بگذارند.

من اخیرا در یکی از سایت ها گزارشی را دیدم مبنی بر این که گروهی به نام حزب اللهی به درب چادرهای آمریکایی ها که برای کمک رسانی به زلزله زدگان بم به ایران آمده اند رفته و آنجا شعار مرگ بر آمریکا سر داده اند و جشن کریسمس آنها را به هم زده اند. اگر راست باشد و چنین برخوردی انجام شده باشد کار غلطی بوده است. آنها بر اساس یک انگیزه انسانی و بشری با امکانات خوب آمده بودند و قرار بوده است بیشتر از این بمانند ولی با این حرکت منصرف شده و از آنجا رفته اند، و تعداد بیشتری هم قرار بوده است به آن منطقه برای کمک رسانی بیایند که منصرف شده اند. آیا این درست است ؟ آنها انسانیت کرده اند از آن سوی دنیا و مرزها برای اهداف انسانی آمده اند و دولت آمریکا هم 3 ماه تحریم ها را لغو کرده است، آیا این گونه رفتارها در برابر آنها صحیح است ؟

ناوبری کتاب