وضعیت به گونه ای شده است که حتی مسلمانان هم حق اظهارنظر ندارند. ایشان در بهشت زهرا گفتند: گذشتگان و پدران ما چه حقی داشتند که برای ما تصمیم گیری کنند، الان با این که بیش از 70% جمعیت کشور در آن زمان نبودند و یا سن آنها اقتضای رأی دادن نداشت کسی به رأی و نظر نسل حاضر توجه نمی کند.
انقلاب اسلامی برای آن صورت نگرفت که اشخاصی بروند و اشخاص دیگری جایگزین آنها شوند ولی رفتارها و روشها همان روشهای گذشته باشد، روشهایی که مردم آنها را قبول نداشتند و به خاطر آن انقلاب کردند.
به عبارت دیگر انقلاب به معنای تحول اساسی در روشهاست نه این که فقط شاه برود و یک عمامه به سر جایش بیاید و همان رفتارها و روشهای گذشته و حتی بدتر در حال پیاده شدن باشد. از باب نمونه دادگاه انقلاب که در قانون اساسی ذکر نشده است یا دادگاه ویژه روحانیت، بر طبق چه مبنایی بدون رعایت قوانین مثلا حضور هیئت منصفه با نخبگان و مخالفان جامعه برخوردهای خشن و تند میکنند و آنها را زندان میکنند؟ حال آن که دادگستری در قانون اساسی به عنوان متولی امر قضا شناخته شده است.
اسلامی که به دنبال جمهوریت مطرح میشد بجز این اسلامی است که آقایان مطرح میکنند و موجب بدبینی و فرار مردم از دین میشوند. در روایات ما آمده کسی که در زندان است حتی او را به نمازجمعه ببرید تا نمازجمعه اش ترک نشود، ولی الان به اسم اسلام و ارزشها افراد را ماهها در زندان انفرادی حبس میکنند و چه بسا در انجام برخی تکالیف واجب خود هم مشکل دارند، و سپس آنان را به زندانهای طویل المدت محکوم مینمایند.
من حتی در زمان حیات آیت الله خمینی هم به روشهای اتخاذ شده اشکال داشتم و به ایشان تذکر میدادم. یادم هست روزی آقای حاج سید احمد خمینی اینجا آمدند، من اشکالاتم را مطرح کردم، ایشان گفتند: شما اینها را یادداشت کرده به من بدهید تا برای امام بازگو کنم؛ من هم برای ایشان تیتر مطالب را به طور