در روایت است که شخصی خدمت رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد "أوصنی" یعنی من را نصیحت کنید، حضرت فرمودند: "احفظ لسانک" یعنی زبانت را حفظ کن. آن شخص قانع نشد و تقاضای نصیحت را تا سه بار تکرار کرد، و حضرت فرمودند: "احفظ لسانک"، آنگاه فرمودند: "و هل یکب الناس فی النار علی وجوههم الا حصائد ألسنتهم" (آیا مردم را به صورت و رو در آتش خواهد انداخت مگر درو شده های زبانشان !) قلم را نیز باید بیشتر از زبان محافظت کرد. البته گاهی انسان در مقام امر به معروف و نهی از منکر است، که باید محترمانه حرفش را بزند گرچه دیگران ناراحت شوند، و باید واقع و حق را گفت.
دروغ پردازی، اهانت، توهین، تحقیر مردم و... و نشر آن در جراید و برخی رسانه ها و برخی افشاگریها نسبت به بزرگان و اساتید دانشگاه، که طبعا باعث اختلال در حوزه فرهنگ و اندیشه خواهد شد برخلاف اسلام است.
در خطبه قاصعه - خطبه 192 نهج البلاغه - حضرت امیر(ع) میفرماید: "فاعتبروا بما کان من فعل الله بابلیس" (عبرت گیرید از آن کاری که خدا نسبت به ابلیس انجام داده) "اذ أحبط عمله الطویل و جهده الجهید" (خداوند کوشش و عمل طولانی شیطان را از بین برد) "و کان قد عبد الله ستة آلاف سنة" (شیطان شش هزار سال عبادت خدا کرده بود) "لا یدری أمن سنی الدنیا أم من سنی الاخرة، عن کبر ساعة واحدة" (این هم مشخص نیست آیا شش هزار سال از سالهای دنیاست یا آخرت، و باعث طرد شدن شیطان تکبر لحظه ای بود) که گفت من زیر بار آدمی که از خاک است نخواهم رفت، چون آتش از خاک لطیف تر است.
سپس حضرت میفرمایند: "فمن ذا بعد ابلیس یسلم علی الله بمثل معصیته" (پس از جریان ابلیس چه کسی سالم میماند اگر همین کبر شیطان را داشته باشد) "کلا ما کان الله سبحانه لیدخل الجنة بشرا بأمر أخرج به منها ملکا" (هیچ گاه خداوند داخل بهشت نمی کند بشری را به سبب چیزی که به خاطر آن ملکی را از بهشت بیرون کرد)... .
پس باید توجه داشته باشیم که با تکبر و خودخواهی ارزش اعمال خود را از