انسان است، شامل دست و پا و گوش و چشم و... در دین اسلام هدف، تربیت انسان در هر سه مرحله است.
بر همین اساس وظایفی که در دین داریم سه دسته است: 1 - اعتقادات، یعنی ایمان به حقایق عالم که مربوط است به عقل و فکرانسان.
2 - علم اخلاق، که مربوط به مرحله متوسط انسان میباشد که همان امیال و غرائز انسانی است؛ در رابطه با این مرحله بجز آیات و روایات کتابهای بسیاری تألیف شده است.
اخلاق در حدی مهم است که پیامبر نفرمود که من آمده ام برای تکمیل اعتقادات یا برای فروع دین بلکه فرمودند: "بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" یعنی من مبعوث شدم تا اخلاق نیک را در مردم کامل نمایم. قرآن کریم در بیان خصائص پیامبر و تعریف از ایشان میفرماید: (انک لعلی خلق عظیم) تو دارای خلق بزرگ هستی. این که انسان خود را کنترل کند، شهوت و غضب را کنترل کند و عاری از عجب و تکبر باشد، وظیفه ای مهم است. خداوند خطاب به پیامبرش میفرماید: (فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک) (به سبب رحمت خدا تو در مقابل مردم نرمی و ملایمت داری، و اگر خشن و تند بودی از اطراف تو متفرق میشدند.)
باید تکبر، عجب، خود خواهی و نظایر آن را از خود دورنمائیم. شرط اول برای تأثیرگذاری روحانیت و علما در جامعه آن است که آنها به خودسازی مشغول شوند. اگر مردم تلقی کنند که ما خودمان حب دنیا داریم و دنبال مال و مقام و موقعیت هستیم و در این راستا حاضریم به دروغگویی، تملق و کارهای دیگری روی آوریم و برخلاف عقیده مان حرف زده و عمل کنیم، آیا آنها به ما اعتماد خواهند داشت ؟! علما و بزرگان گذشته در سختی و فقر زندگی میکردند و مشکلات را تحمل مینمودند اما حاضر نبودند دینشان، وجدان و عقایدشان را برای متاع دنیا بفروشند. ننگ است بر حوزه های علمیه که بخواهیم پرونده برای یکدیگر بسازیم و آبروی یکدیگر را ببریم.