4 - از مطالب گذشته چند نتیجه میگیریم:
الف - همه انسانها از زن و مرد - برحسب خلقت - در گفتار و نوشتار و کردار آزادند و هیچ کس بر دیگری سلطه و قیمومت و حق فرمان ندارد مگر خداوند که مالک اوست، و یا هرکس که خدا به او چنین حقی داده، و یا خود انسان - طبق قرارداد دوجانبه - حکومت او را بپذیرد؛ و طبق قانون اساسی ما، زیربنای حکومت آرای مردم است و رهبر و رئیس جمهور از ناحیه آرای مردم مشخص میشوند، و محدوده اختیارات آنان تابع قانون و نحوه انتخاب آنان میباشد.
ب - امر به معروف و نهی از منکر بر همه واجب است حتی در برابر حاکمان، بخصوص علما که حق ندارند در برابر بی عدالتی ها و کجی ها ساکت و بی تفاوت باشند. در خطبه سوم نهج البلاغه میخوانیم: "و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم" (آنچه خدا پیمان گرفته بر علما که در برابر پرخوری ظالم و گرسنگی مظلوم ساکت و بی تفاوت نباشند).
ج - امر به معروف و نهی از منکر در برابر حکام مورد تأکید بیشتری است. حضرت در کلمات قصار نهج البلاغه (شماره 374) پس از بیان مراتب امر به معروف و نهی از منکر میفرماید: "و افضل من ذلک کله کلمة عدل عند امام جائر" (افضل از همه اینها کلمه حق و عدالت است نزد حاکم ستمگر)؛ ضرر گناه اشخاص معمولا به خودشان برمی گردد، ولی گناه یا اشتباه حاکم آثار سوء اجتماعی دارد و ضرر آن به جامعه برمی گردد و به اصطلاح دود آن در چشم همه میرود.
و لذا پیامبراکرم (ص) در تصمیم گیریهای سیاسی و اجتماعی مقید به مشورت بوده و دائما میفرمودند: "اشیروا علی" مرا راهنمایی کنید.
و در خطبه 216 از نهج البلاغه میخوانیم: "لا تخالطونی بالمصانعة، و لاتظنوا بی استثقالا فی حق قیل لی، و لا التماس اعظام لنفسی، فانه من استثقل الحق ان یقال له او العدل ان یعرض علیه کان العمل بهما اثقل علیه، فلا تکفوا عن مقالة بحق او مشورة بعدل، فانی لست فی نفسی بفوق ان اخطئ و لا آمن ذلک من فعلی" (رفتار شما با من به گونه سازش و تسامح نباشد، و مپندارید برای من شنیدن حق سنگین است، و انتظار ندارم مرا بزرگ شمارید، زیرا کسی که شنیدن حق و عدالت برای او سنگین باشد عمل