کمتر تخصص داشتند، افراد متخصص به بهانه های واهی و از جمله اتهام عدم تعهد و یا انقلابی نبودن کنار زده شدند؛ به یاد دارم زمانی نزد من شکایتی آوردند مبنی بر اینکه اداره و سرپرستی یک قسمت مهم از وزارت بهداری - با وجود بسیاری از پزشکان متخصص در آنجا - به فرد دیپلمه ای محول شده است و در نتیجه کارها فلج و افراد نوعا ناراضی اند.
نقل شده که از حکیمی پرسیدند چرا دولت ساسانیان - با آن همه قدرت - به انقراض گرایید؟ در پاسخ گفت: زیرا افراد کوچک را به کارهای بزرگ گماشتند در نتیجه از عهده آنها برنیامدند، و افراد بزرگ را به کارهای کوچک گماردند در نتیجه بدانها اعتنا نکردند، پس وحدت آنان به اختلاف و نظام آنان به گسیختگی گرایید. (منهاج البراعة، ج 11، ص 144)
[ معادله شعارگرایی و واقع گرایی ]
سؤال 3 - هر انقلاب و حرکت برای پیروان خود شعارها و آرمانهایی را مطرح میکند، و انقلاب ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده؛ خواهشمند است بفرمایید:
الف - تا چه اندازه شعارهای داده شده را به واقعیت نزدیک میدانید؟
ب - اصولا کارآیی "شعار" و نتایج مثبت و منفی آن را چگونه ارزیابی میکنید؟ به عبارت دیگر حضرتعالی "آرمان گرایی" و شعارگرایی را در رسیدن به اهداف مؤثرتر میدانید یا "واقع نگری" و توجه به واقعیات جهان اطراف را؟
ج - با توجه به اینکه بسیاری از شعارها و ارزشها در هر زمان و توسط هر گروه یا صاحبان هر دیدگاه قابل تفسیر و تأویل است و عموما این تفسیرها و برداشتها با یکدیگر تغایر دارند، آیا توجه به ارزشها و آرمانها و عملی ساختن آنها در گستره اجتماع با مشکلات و معضلات اجتماعی روبرو نخواهد شد؟
جواب: شعار با واقع نگری در تضاد نیست، شعار بیدار کننده عواطف و احساسات افراد و نشان دهنده مسیر حرکت جامعه است تا به سوی واقعیات بروند و برای رسیدن به آنها تلاش کنند؛ به اصطلاح : شعار مقدمه رسیدن به واقعیات است و هیچ گاه مقدمه با ذی المقدمه در تضاد نیست بلکه هماهنگ میباشند. ولی باید این نکته را به افراد تذکر داد که شعار وسیله است نه هدف، تا مبادا به شعار تنها قناعت