2 - مردم ما در آغاز انقلاب در شعارهای خود میگفتند: "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی"؛ در زمان شاه نفت ما به قیمت خوب فروخته میشد و پول ما نیز در جهان ارزش داشت، ولی چیزی که مردم را رنج میداد و آنان را به سوی انقلاب سوق میداد استبداد شاهانه و اختناق، قانون شکنی، فشار ساواک، سلب آزادیها و غارتگریها و فساد اجتماعی بود؛ مردم در برابر این خصلت ها برای کسب آزادی، عدالت اجتماعی، رفع تبعیضات و تشکیل جمهوری اسلامی یعنی حکومتی مردمی تواءم با موازین اسلامی قیام کردند؛ در نظر مردم استبداد استبداد است، خواه از ناحیه شاه باشد خواه از ناحیه روحانیت.
مردمی که شعارشان "جمهوری اسلامی" بود معلوم بود حاکمیت اسلام را پذیرفته اند و مقصودشان از آزادی، آزادی بیان و اظهارنظر در مسائل سیاسی و اجتماعی در چهارچوب مقررات آمیخته به محبت و عاطفه اسلامی میباشد، نه آزادی جنسی و اشاعه فحشا؛ و بالاخره مردم میدیدند رسانه های گروهی بخصوص رادیو و تلویزیون در انحصار گروهی خاص میباشد و اختناق در جامعه حکم فرماست، لذا برای نجات از این وضعیت به انقلاب روی آوردند.
3 - مردم از بی قانونی ها و تبعیضات ناروا ناراحت بودند و برای حاکمیت قانون انقلاب کردند و بر این اساس به قانون اساسی رأی دادند و حتی مرحوم امام خمینی و مراجع عظام (اعلی الله مقامهم) نیز به آن رأی دادند، و انتخابات و تشکیل مجلس شورا نیز بر این اساس انجام میشود.
هیچ کس فوق قانون نیست و حتی پیامبران الهی و ائمه معصومین (ع) نیز موظف بودند به قانون خدا عمل کنند.
در قرآن کریم خطاب به پیامبراکرم (ص) میخوانیم: (و ان احکم بینهم بما انزل الله) (سوره مائده، آیه 49) (در میان مردم به آنچه خدا نازل کرده حکم کن).
در اصل یکصدودهم قانون اساسی برای ولی فقیه نیز وظایف و اختیارات خاصی مشخص شده؛ و در اصل یکصد و هفتم میخوانیم: "رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است." و با لحاظ سایر اصول قانون اساسی و از جمله اصول ششم و پنجاه وششم و شصتم و یکصدوسیزدهم روشن میگردد که زیربنای حکومت ما آرای مردم است و رهبر و رئیس جمهور و نمایندگان از ناحیه مردم تعیین میگردند.