گلشان از آب و گل دیگری است، خونشان رنگ دیگری است، تولدشان یک جور دیگر است، وقتی که متولد میشوند ناف بریده متولد میشوند، وقتی که متولد میشوند از شکم مادر میآیند با دست میآیند روی زمین، پاهایشان روی هوا، در همان حال اذان میگویند، وقتی که راه میروند اصلا سایه ندارند، برخلاف آدمهای دیگر که سایه دارند آنها سایه ندارند؛ دو تا چشم جلویشان دارند، دو تا چشم پشت سرشان دارند، چهارچشمی هستند؛ اگر عدالت داشتند، اگر سخاوت داشتند، اگر شجاع بودند، اگر روابطشان با مردم خوب بود و اگر آنها صفات عالیه را داشتند به خاطر این بود که از جنس دیگری بودند.
3 - پروژه پروتستانتیسم اسلامی دکتر شریعتی البته در همه ویژگی ها با پروتستانتیسم مسیحی یکسان نبود و نیست، ویژگی های خاص خود را دارد، اما در عین حال اعتراض بود به مذهب رسمی (دستخوش انحطاط) و شریعتی تمام تلاشش را معطوف به این کرد که اولا این دین انحطاطی را نقادی بکند، ثانیا عناصری را که در دین حقیقی وجود دارد بازسازی مجدد بکند. یعنی ساختارشکنی از دین سنتی و نقادی و نقد آن و بازسازی دین نو، دینی که طراز انسان ترقی خواه و اصلاح طلب و نوگرای عصر حاضر باشد. تمام آموزه های دینی که دستگاه رسمی و سنتی مذهب ارائه میکرد آموزه هایی گردگرفته، سیاه، تاریک، عتیقه که باید نقادی میشد و دور ریخته میشد. پروژه شریعتی پروتست کردن و اعتراض کردن به آن اسلام و دین بود.
4 - آنچنان فهم و درک و اندیشه درباره قرآن را بزرگ و دشوار میکردند که جوان اصلا میترسید قرآن بخواند. شریعتی آمد در این زمینه شکست این تابوها را. به جوانان و دانشجویان گفت که خودتان بروید قرآن را بخوانید، اگر متد داشته باشید بهتر از بسیاری از روحانیان حرفه ای میتوانید قرآن را بفهمید؛ اگر قرار باشد مردم خودشان بروند قرآن را بخوانند و بفهمند، وقتی میخواهند ازدواج کنند آنقدر مشکل نباشد ازدواج که حتما باید یک خطبه طولانی آن هم با جملات عربی با مخارج خیلی صحیح "ه" و "ح" و مخرج نافی و مقعدی و دهانی کاملا رعایت شود؛ حتما احتیاج به یک طبقه دارد که اینها را ادا بکند؛ ولی وقتی شما اینها را ساده کردید و گفتید که نه آقا اینجوری نبوده، در صدر اسلام امام جماعت حرفه ای نداشتیم، هر گروه مسلمانی بوده از ده نفر، بیست نفر، صدنفر، یکیشان جلو میایستاد و بقیه هم به او اقتدا میکردند، کی گفته که حتما یک آخوند باید بایستد به عنوان امام جماعت ؟
5 - شریعتی با تفکیک عالم و روحانی میگفت ما در اسلام عالم داریم، رابطه عالم با متعلم