صفحه ۵۷۷

نمی گذارند؛ البته اگر کسانی خواسته باشند به بهانه حکومت اسلامی حقوق دیگران را پایمال کنند و جلوی آزادیهای مشروع را بگیرند باید با آنها برخورد شود، و اسلام حکومت آنان را به رسمیت نمی شناسد.

[ وظیفه فقها بیان است نه تحمیل ]

5 - آیا فقها می‎توانند قوانینی خلاف شرع را وتو کنند حتی اگر اکثریت مردم خواهان آن قوانین باشند؟ یا اینکه فقها فقط می‎توانند شرعی بودن یا نبودن قوانین را اعلام کنند و تصمیم گیری و انتخاب را به مردم یا نمایندگان مردم واگذار کنند؟ اگر فقها حق وتو دارند آیا آزادی انتخاب حتی ضلالت که خدا به انسان داده است (آزادی تکوینی) توسط فقها قابل سلب است ؟ آیا وقتی پیامبراکرم نیز چیزی نیست جز بشیر و نذیر، و مسؤول هدایت و گمراهی سایرین نیست، فقها می‎توانند تشخیص فقهی خود را بر مسلمانان توسط حکومت اسلامی تحمیل سازند؟

جواب: آزادی تکوینی و طبیعی قابل سلب نیست، و فقها که کارشناسان فقه می‎باشند وظیفه دارند نظرات کارشناسی خویش را در هر موردی اعلام نمایند، و اکثریت مردم کشور اگر به قوانین دینی پایبند باشند طبعا به نظر فقها مورد شناخت و انتخاب خود عمل می‎کنند. و اگر خدای ناکرده روزگاری اکثریت مردم از دین روی گرداندند فقها و دانشمندان دینی وظیفه ای جز بیان احکام و ارشاد و تبلیغ با منطق و زبان روز ندارند و هیچ گاه وظیفه ندارند قوانین دین را با زور به جامعه تحمیل نمایند.

[ حاکم باید اهل مشورت و انتقادپذیر باشد]

6 - آیا ولی فقیه باید حکومت کند یا نظارت بدون قدرت ؟ آیا مردم صلاحیت تشخیص انحراف و خروج ولی فقیه از عدالت را دارند یا این تشخیص فقط در صلاحیت فقهای خبرگان است ؟

جواب: حاکمیت برای جامعه امری است ضروری، و مردم لازم است برای نظم جامعه و اجرای قوانین حاکم صالحی را انتخاب نمایند و حاکمیت او با انتخاب مردم حاصل می‎شود. و همان گونه که سابقا اشاره شد موازین اسلامی منحصر در مسائل عبادی و اخلاقی نیست بلکه از تتبع در کتاب و سنت به دست می‎آید که اسلام در

ناوبری کتاب