معنوی دولت و ملت باشد، عظمت و شوکت به این قبیل تشریفات نیست، بلکه به ایمان و اعتقاد قلبی جامعه و ملت وابسته است.
در نهج البلاغه (خطبه 209) میخوانیم: "ان الله فرض علی ائمة العدل ان یقدروا انفسهم بضعفة الناس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره" خداوند بر رهبران عدالت واجب کرده که خود را هم سطح مردم ضعیف قرار دهند تا فقر فقرا آنان را نشوراند. و در کلمات قصار آن (37) میخوانیم - بعد از پیاده دویدن جمعی از کدخدایان منطقه انبار در جلوی حضرت امیرالمؤمنین (ع) - فرمودند: "ما هذا الذی صنعتموه ؟" فقالوا: خلق منا نعظم به امرائنا؛ فقال: "والله ما ینتفع بهذا امراؤکم، و انکم لتشقون علی انفسکم فی دنیاکم، و تشقون به فی آخرتکم، و ما اخسر المشقة ورائها العقاب، و اربح الدعة معها الامان من النار" حضرت فرمودند: این چه کاری است که انجام میدهید؟ گفتند: رفتاری است از ما برای تعظیم امراء؛ پس حضرت فرمودند: به خدا قسم امرای شما از آن نفعی نمی برند و موجب مشقت شما در دنیا و شقاوت شما در آخرت خواهد بود، و چه زیانبار است مشقتی که عقاب به دنبال دارد، و چه سودآور است آرامشی که امان از آتش را همراه دارد.
[ محدودبودن زمان رهبری، پاسخگو بودن و تناسب اختیار و مسؤولیت ]
د: چون - برحسب قانون اساسی - مقام رهبری از ناحیه خبرگان مردم و به انتخاب آنان تعیین میشود، چه مانعی دارد انتخاب او هم - مانند ریاست جمهوری - از نظر زمان محدود باشد، مثلا شش سال یا ده سال ؟ این امر مردمی بودن نظام را تأیید، و به اعتماد ملت کمک میکند، و در روش رهبر و حواشی او هم اثر خواهد داشت؛ و مطلق و نامحدود بودن انتخاب شخص غیرمعصوم برای چنین منصب مهمی با اختیارات وسیع خلاف احتیاط است، مرجع تقلید نیز با فرض اعلم شدن دیگری باید عوض شود تا چه رسد به رهبری سیاسی با مسؤولیت سنگینی که بر عهده دارد.
و بر همین اساس که رهبر از ناحیه خبرگان و مردم انتخاب میشود مقام رهبری مقام غیرمسؤول نمی باشد و لازم است در برابر خبرگان و ملت پاسخگو و انتقادپذیر باشد. این امر عقلایی نیست که به شخص غیرمعصوم جائزالخطا هرچند عادل و متقی باشد اختیارات مهمی نسبت به کشور و ملت تفویض شود، و او در برابر