کلمه "خاتم" در کلام عرب به معنای وسیله ختم است، و جمع محلی به الف و لام (النبیین) مفید عموم است، پس "خاتم النبیین" به معنای پایان همه انبیای الهی؛ و اینکه برخی مغلطه کاران "خاتم" را به زینت تفسیر کرده اند تفسیری است بی مبنا، زیرا در هیچ یک از کتب لغت "خاتم" به زینت تفسیر نشده است. و اگر به "انگشتر" خاتم میگویند بدین جهت است که در سابق افراد نام خویش را بر انگشتر خویش حک مینمودند و به جای مهر نامه ها را با آن ختم مینمودند.
ادیان الهی همچون کلاسهای درسی درجه بندی شده ای هستند که برحسب رشد علمی انسانها کامل تر میشوند؛ تا جائی که عقل جمعی انسانها به حدی از بلوغ و رشد برسد که بتواند با کوشش و اجتهاد مستمر برای هر موضوع و هر زمان و هر مکان و هر شرایطی برنامه مناسب با آن را بر اساس عقل کامل شده و مبانی تشریع موجود استخراج نماید، که در این صورت نیازی به پیامبر جدید و دین جدید نخواهد بود و طبعا دین موجود خاتم ادیان الهی و پیامبر آن خاتم پیامبران میباشد؛ پس در حقیقت دین مقدس اسلام کلاس نهائی سلسله ادیان الهی است.
در خطبه 198 نهج البلاغه راجع به اسلام میخوانیم: "ثم جعله لا انفصام لعروته، و لا فک لحلقته، و لا انهدام لاساسه، و لا زوال لدعائمه، و لا انقلاع لشجرته، و لا انقطاع لمدته، و لا عفاء لشرائعه".
ج 2 - جمع قرآن و تقسیم آن به سوره ها و آیه ها در زمان حیات پیامبر(ص) و به دستور خود آن حضرت انجام شد؛ آن حضرت علاوه بر ترغیب به حفظ قرآن و بیان فضائل و خواص برای سور و آیات آن، عده ای از افراد را به عنوان "کتاب وحی" مأمور به نوشتن قرآن کرده بودند، و هنگام نزول آیه جدید میفرمودند این آیه را در کجای فلان سوره قرار دهید. البته برخی از کلمات به ویژه در زمان عثمان به قرائتهای مختلفی قرائت میشد که عثمان برای جلوگیری از تشتت و پراکندگی قرائتهای غیرمشهور را کنار گذاشت و دستور داد قرآن برحسب قرائتهای مشهور نوشته شود، ولی اصل سوره بندی و آیه بندی قرآن در حیات خود پیامبر انجام شده بود.