بلکه برحسب حکم عقل و تجربه، امام باید بر اساس شرائط و امکانات در هر زمان به وظیفه الهی خود عمل نماید. تفصیل این مسائل در نامه نمی گنجد، کسانی که طالب هستند لازم است به کتابهائی که در این زمینه ها نگاشته شده مراجعه فرمایند.
ج - خاتمیت حضرت محمد(ص) و دین مقدس اسلام:
ج 1 - غفلت از عالم ماده و طبیعت و بی توجهی نسبت به آن بسا انسان را به عالم فوق ماده و زمان و مکان متوجه مینماید، و این پدیده هرچند به نحو موقت و ضعیف برای هر انسانی رخ میدهد. حالت خواب و مشاهده وقایعی در آن نمونه ای است از ارتباط انسان با عالم ماوراء طبیعت.
پیامبران الهی نه تنها توان ارتباط با عالم فوق را دارند، بلکه باید چنین باشند وگرنه توان گرفتن وحی و پیام از سوی خداوند و ملائکة الله را نخواهند داشت.
چنانکه اگر جنبه بشری و همگونی با سایر انسانها را نداشته باشند و تنها یک موجود مجرد و ماوراء ماده باشند، نمی توانند پیام الهی را به انسانهائی که در عالم ماده هستند ابلاغ نمایند.
بنابراین پیامبر اجمالا دارای وجود جمعی و دو جنبه قوی روحانی و مادی است که با جنبه روحانی و اتصال به عالم غیب وحی و پیام را میگیرد، و با جنبه مادی و بشری آن را میرساند.
در این زمینه بجاست به آیات شریفه:
(قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی ) (کهف، 110)، (و لو جعلناه ملکا لجعلناه رجلا) (انعام، 9) و (ثم دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی فاوحی الی عبده ما اوحی) (نجم، 8، 9 و 10) توجه شود. تلقی و گرفتن وحی همان ارتباط با عالم غیب و فرارفتن از سطح ماده و زمان و مکان است.
و باز در قرآن مجید میخوانیم: (ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین) (احزاب، 40) این آیه علاوه بر اشاره به دو جنبه ناسوتی و ملکوتی رسول خدا - زیرا رسالت وی ارتباط او را هم با مرسل و هم با مرسل الیه میرساند - بر خاتمیت او نیز تصریح دارد.