و اما داستان ابن ام مکتوم و سوره "عبس و تولی":
اولا: از امام صادق (ع) نقل شده که منظور قرآن کریم از شخص عبوس و ترشرو پیامبراکرم نیست بلکه مردی از بنی امیه بوده است که نزد آن حضرت بود و هنگامی که ابن ام مکتوم آمد آن مرد روی خود را در هم کشید و از او روی گرداند، و با توجه به سیره پیامبراکرم و آیات قرآنی از قبیل: (انک لعلی خلق عظیم)، (فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک) مییابیم که ترشروئی با خلق مردمی پیامبر(ص) سازگار نمی باشد.
و ثانیا: بر فرض مرجع ضمیر در آیه خود پیامبر باشد این امر برای آن حضرت در آن داستان گناه به شمار نمی آید؛ زیرا برحسب منقول ابن ام مکتوم با سخن گفتن خود در میان سخن پیامبر پریده و سخن ایشان را قطع نموده است؛ و اعراض از او نوعی تأدیب وی به شمار میرفته است. و نیز اعراض از او که شخص نابینائی بوده اسائه ادب تلقی نمی شده، و در عین حال خداوند خواسته است که پیامبرش حتی این گونه برخوردی را که تلقی میشود به جهت فقر و تهیدستی طرف میباشد انجام ندهد.
ب - در رابطه با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه):
ج 1 - اصل وجود امام زمان مورد تردید نبوده تا بخواهیم از راه نواب چهارگانه آن را اثبات نمائیم؛ علاوه بر اینکه به وسیله براهینی که دلالت میکند بر لزوم امامت عامه در همه اعصار و زمانها به اثبات میرسد، به وسیله اخبار متواتره که از پیامبراکرم و ائمه معصومین (ع) نقل شده و از طرق فریقین روایت شده نیز به اثبات میرسد؛ بیش از سه هزار حدیث از طرق شیعه و سنی درباره آن حضرت در دسترس است به گونه ای که اجمالا در حد تواتر است و موجب قطع و یقین میباشد.
شما میتوانید در این زمینه به مسند احمد حنبل، جامع الاصول، کنزالعمال، سنن ابن ماجه از کتب اهل سنت، غیبت نعمانی، غیبت شیخ طوسی، کمال الدین صدوق و بحار مجلسی از کتب شیعه مراجعه فرمائید.
از زمان خود پیامبر قضیه مهم مهدی و اینکه او فرزند نهم امام حسین میباشد و