انتخاب میکردند انتخاب مردمی بود، ولی با وضع دخالت شورای نگهبان که ممکن است جناحی عمل کنند و خودشان نیز از طرف ولی فقیه موجود منصوب میباشند، اطمینان به آزادی و مردمی بودن آن بسیار کم میشود.
و از آن مهم تر و مشکل تر اینکه انتخاب خبرگان گرفتار یک دور باطلی است، زیرا شورای نگهبان منتخب رهبر است، پس با دخالت این شورا در امر خبرگان رهبری در حقیقت رهبر از ناحیه خود رهبر معین میشود؛ پس برای رفع این محذور لازم است نظارت استصوابی شورای نگهبان به طور کلی لغو شود، و صلاحیت علمی و عدالت کاندیداها در خبرگان نیز از ناحیه حوزه های علمیه و مراجع تقلید احراز و تأیید شود، و شورای نگهبان در آن نقشی نداشته باشد.
[ ضرورت تقلیل تشریفات در رهبری ]
ج: نکته دیگر اینکه رهبر چون مسؤولیت مستقیمی نسبت به اداره کشور ندارد تا بخواهد در مسائل گوناگون اجرایی دخالت کند دیگر نیازی به دستگاه و تشکیلات عظیم و گسترده ندارد، لذا اولا سعی شود از تشریفات پرهزینه و بی ثمر که در بین حکومتهای جاریه جهان رایج است حتی الامکان صرف نظر شود، به ویژه با نیازهای ضروری کشور و مشکلات مردم در زمینه های بهداشتی و اقتصادی و فرهنگی؛ مگر ما مجبوریم مقلد دیگران باشیم. آنچه را بایستی از دیگران بیاموزیم علم و تکنولوژی و سعه صدر و انتقادپذیری و آزادی سیاسی است، نه تشریفات ظاهری پر خرج و بی ثمر آنان.
و ثانیا اگر - فرضا - برخی از تشریفات در عرف بین الملل لازم و ضروری باشد بجاست به طور کلی این قبیل امور تشریفاتی از قبیل استقبالهای رسمی و سان دیدنها و سردوشی دادنها و... که دخالت در مشروعیت و اسلامیت نظام ندارند، به ریاست جمهوری و هیأت دولت ارجاع شود، تا قداست و معنویت و زندگی ساده و بی آلایش رهبران مذهبی که به عنوان جانشینان پیامبراکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) معرفی شده اند باقی بماند و کمتر مورد ایراد و اعتراض نکته سنجان قرار گیرد، و در نتیجه قوه مجریه در صحنه باشد و رهبر مذهبی و سیاسی در پشت صحنه پشتیبان