اولا: مسائل اعتقادی تقلیدی نیست بلکه انسان باید نسبت به آنها بررسی و تحقیق نماید، و پرسش در رابطه با آنها لازم است و کسی حق ندارد نسبت به سؤال کننده اعتراض یا او را تکفیر نماید.
و ثانیا:
الف - عصمت انبیاء:
چون هدف از ارسال انبیای الهی هدایت انسانها به سوی کمال بوده است طبعا آنان نه تنها از گناه و معصیت بلکه از خطا و اشتباه در گرفتن وحی و پیام الهی و نیز در ابلاغ آن به انسانها باید مصون و معصوم باشند، و احتمال کوچکترین گناه یا خطا نسبت به آنان موجب بی اعتباری و تزلزل اساس رسالت آنان میباشد، و در نتیجه به هیچ گونه سخن و پیامی از آنان به عنوان وحی الهی نمی توان اعتماد نمود، و این امر نقض غرض از ارسال آنان میباشد. عصمت پیامبران به نحو اجمال از اصول مسلمه ای است که با براهین محکم عقلی و نقلی به اثبات رسیده است، بنابراین هرگونه گفتار یا کرداری که برحسب ظاهر با این اصل مسلم ناسازگار باشد باید به تحقیق و توجیه درباره آن پرداخت. در این رابطه میتوانید به کتابهایی که بزرگان در این مسأله نوشته اند مراجعه فرمائید.
از دیر زمان سخن حضرت ابراهیم که فرمودند: (انی سقیم) مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. برخی گفته اند: آن حضرت گرفتار تب نوبه بود، و با نظر به ستارگان دریافت که نوبت تبش فرارسیده و در شرف تب کردن قرار گرفته است لذا گفت: (انی سقیم).
و علامه طباطبائی گفته اند: دلیل محکمی بر اینکه آن حضرت هنگام این سخن بیمار نبوده وجود ندارد.
و با صرف نظر از این گفته ها به دو نکته قابل توجه اشاره میکنم:
1 - برخی از مفاهیم مانند مفهوم "ظلم" تمام موضوع و علت تامه است برای حکم عقل به قبح، یعنی اگر مفهوم "ظلم" بر کاری منطبق شد و ظلم شمرده شد آن کار تحت هر شرایطی قبیح است، و ممکن نیست کاری ظلم باشد و قبیح نباشد. ولی برخی از