( فصل پنجم) تذکراتی چند
مشتمل است بر تذکراتی مختصر که امید است مورد توجه واقع شود:
الف: هدف اینجانب از نوشتن این نوشته تحقیق مفصل در مسأله ولایت فقیه نبوده و نیست، زیرا بحث تفصیلی در نوشته ای مختصر نمی گنجد و ما قبلا مسأله را به طور مفصل بحث کرده ایم که در چهار مجلد چاپ و منتشر شده، هرچند نکاتی باقی مانده که بحث نشده و انتظار میرود دوستان علاقه مند به عنوان تتمیم یا حاشیه و نقد بنویسند؛ من در هنگام بحث میگفتم: ما فعلا کوره راهی را باز میکنیم به امید اینکه آقایان بعدا راه را وسیع و هموار کنند، و من از انتقاد علمی و سازنده خوشحال میشوم. آنچه هدف من در این نوشته میباشد بحث در مسأله ولایت فقیه است با لحاظ سایر اصول قانون اساسی و بخصوص اصول مردمی آن، و جمع بین ولایت فقیه از یک طرف و بین مردمی بودن حکومت و جمهوریت آن، و اینکه آرای مردم اساس و زیربنای حکومت میباشد، و دفع تضاد محسوس بین این دو موضوع.
[ نظارت استصوابی مغایر مردمی بودن حکومت است ]
ب: مردمی بودن حکومت با دخالتهای شورای نگهبان در انتخابات بسیار کم رنگ میشود و مردم را از شرکت در انتخابات دلسرد میکند، آنچه در اصل نود و نهم ذکر شده نظارت شورای نگهبان بود بر انتخاب رئیس جمهور، انتخابات مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آرای عمومی و همه پرسی؛ و ظاهر لفظ و منظور از آن نظارت بر حسن جریان انتخابات و جلوگیری از تقلبات و تخلفات بود، و نسبت به انتخاب خبرگان نیز به طور کلی ساکت بود، ولی آقایان نظارت را به استصوابی تفسیر کردند، در نتیجه با حذف بسیاری از دلسوزان اسلام و نظام ندانسته مردم را نسبت به دین و حکومت دینی بدبین کردند.
اگر در انتخاب خبرگان مردم به طبع خود افراد مورد شناخت و اعتماد خود را