خواند، او از عبیدالله بن عمر که هرمزان را به ناحق کشته بود و باید قصاص میشد گذشت نمود، خویشاوندان خود و افراد نالایق را بر مسند امور میگماشت که یکی از آنان ولیدبن عقبه حاکم کوفه بود که در زمان زمامداری خویش شراب خورد و در حال مستی برای امامت جماعت به مسجد حاضر شد و نماز صبح را چهار رکعت خواند؛ و آنگاه که اصحاب بزرگ پیامبر(ص) مانند عماربن یاسر، ابوذر، مقداد، عبدالله بن مسعود، ابن عباس، سعدبن ابی وقاص و حتی عبدالرحمن بن عوف - که عثمان با اشاره او در شورای تعیین خلیفه به خلافت رسید - و بسیاری دیگر از مهاجرین و انصار به عملکرد عثمان اعتراض مینمودند با بی توجهی و بی اعتنائی او مواجه میشدند، و بلکه گاه با خشونت با آنان رفتار مینمود.
عماربن یاسر و عبدالله بن مسعود از کسانی بودند که مورد ضرب و شتم عثمان قرار گرفتند و در نتیجه عمار ناقص العضو و به مرض فتق مبتلا گردید، و عبدالله بن مسعود شکستگی استخوان پیدا نمود، ابوذر نیز مورد ضرب قرار گرفت و به منطقه بیابانی "ربذه" تبعید شد. از طرف دیگر کسانی مانند حکم بن عاص را که مورد نفرت مسلمانان بود و پیامبر(ص) او را از مدینه تبعید کرده بود به مدینه بازگرداند و به او صدهزار درهم داد، و پسرش مروان بن حکم که او نیز مورد غضب پیامبر(ص) قرار گرفته بود از مشاورین خاص عثمان و برنامه ریزان حکومت او گردید.
بدیهی است این قبیل کارها برای مردمی که با مکارم اخلاقی پیامبراکرم و شیوه حکومت او آشنا بودند و به تعالیم رهائی بخش، آموزنده، و انسان ساز و اهداف عالی اسلام مانند عدالت در همه طبقات و از همه جهات و مخالفت با تبعیض و باندبازی واقف بودند و برای تحقق آنها جان فشانی و ایثار کرده و رنج و محنت کشیده بودند، و نیز سختگیریهای ابوبکر و عمر نسبت به بیت المال و کارگزاران و ساده زیستی آنان را دیده بودند، بسیار ناخوشایند و گران بود؛ و بدین جهت روزبه روز اوضاع کشور اسلام و مسلمین نابسامان تر از قبل و عملکرد دستگاه خلافت نارضایت بخش تر از گذشته میگشت.