خواهی نخواهی روشن میشود پس چرا به دست خودمان روشن نشود؟ اینجانب پیوسته با سیاست مخفی کاری و سرپوش گذاشتن روی حقایق مخالف بوده ام. سیاست اسلامی باید صریح و شفاف باشد به ویژه در عصر اطلاعات مدرن و پیشرفته.
و بالاخره پخش خاطرات در نظر آنان بزرگترین گناه اینجانب محسوب میشود. و آقایان بازداشت شده به عنوان گروگان نگه داشته میشوند. حالا این قبیل اعمال با کجای اسلام و موازین اسلامی سازگار است، باید از آنان پرسید.
ضمنا به دنبال حصر فرمایشی و غیرقانونی اینجانب، از طرف "دادگاه ویژه روحانیت" به بانک هایی که من در آنها حساب داشتم دستور دادند چک های فلانی را پرداخت نکنید، باید چک را بفرستند به دادگاه ویژه تا معلوم شود برای چه مصرفی میخواهند و پس از اجازه دادگاه پرداخت شود.
اکثر بانک ها به این دستور ترتیب اثر دادند و طبعا مختصر پول من در آنها راکد ماند، که من صبر و تحمل کردم؛ و برخی که ترتیب اثر ندادند من با آنها ارتباط مالی داشتم و مختصر وجهی که میرسید در مصارف شرعیه و طلاب نیازمند و فقرای از مؤمنین مصرف میشد.
تا اینکه در روز 80425 از طرف دادگاه ویژه به منزل فرزندم احمدآقا - که در حقیقت دفتر اینجانب نیز بود - یورش بردند و کمدهای حاوی اسناد مالی و تلفن و دفاتر شهریه و صورت حسابهای شخصی و بانکی و نوشته ها و استفتائات و متجاوز از دو میلیون تومان پول نقد وجوه شرعیه و نماز و روزه را بدون حساب و کتاب با خود بردند و دربها را نیز پلمب نمودند. و در روز 80427 آمدند و به احمدآقا گفتند: باید تعهد بدهی کسی را در منزل راه ندهی، و پس از امتناع او دربهای سالن و اطاقها را با آهن جوش دادند و رفتند. و طبعا رفت و آمد مراجعین برای مسائل و امور شرعی و اقامه مجالس مختصر سوگواری مرسوم در دالان خانه انجام میشود.
متأسفانه در جمهوری اسلامی مقام مسئولی که پاسخگوی این قبیل اعمال خودسرانه باشد وجود ندارد و طبعا باید به خدای متعال پناه برد.
برای شخص من این امور مهم نیست زیرا هیچ گاه به پول و مقامهای اعتباری دنیا اعتنا نداشته ام و حاضر نبوده و نیستم دین و وجدان و هویت خویش را به کسی یا مالی یا مقامی بفروشم.