ناراحت میشوم، یا اینکه در پی بزرگ ساختن خویش میباشم؛ زیرا کسی که شنیدن حق یا عرضه عدالت بر او سنگین باشد عمل به آن دو برای او سنگین تر است. پس از گفتن سخن حق و یا مشورت عدالت آمیز خودداری نکنید زیرا من (شخصا به عنوان یک انسان) خود را فوق خطا نمی پندارم و از آن در کارهایم ایمن نیستم مگر اینکه خدا مرا کفایت فرماید."
آن حضرت با اینکه از گناه و خطا معصوم بودند از مردم میخواهند از او انتقاد کنند و وی را راهنمائی نمایند. در حقیقت آن حضرت به پیروان خود یاد میدهد که از انتقاد و اعتراض نرنجند. کشور ملک طلق چند نفر مسؤول نیست، کشور متعلق به همه ملت است و همه در مسائل مربوط به آن حق اظهارنظر دارند.
[ ادغام رهبری و ریاست جمهوری ]
5 - چنین حاکمی که واجد همه شرایط باشد و از ناحیه مردم انتخاب شود طبعا رهبر مسلمین و رئیس قوه مجریه و مسؤول در برابر آنان میباشد و حق تخلف از مقررات را ندارد. چنانکه پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین (ع) نیز هم رهبر بودند و هم رئیس قوه اجرائی. و اینکه در قانون اساسی ما عنوان رهبری از ریاست قوه اجرائی (ریاست جمهوری) جدا شده بیشتر به دلیل شرائط خاص و استثنائی بود که همه برای مرحوم آیت الله خمینی قائل بودند و ایشان را فوق این امور میدانستند. و خبرگان هرچند حسن نیت داشتند ولی تجربه قانون گذاری نداشتند و متوجه تضادها و چالشهائی که ممکن است در آینده پدید آید نبودند. اهرمهای قدرت را در اختیار مقام رهبری قرار دادند و مسؤولیت ها را بر عهده ریاست قوه اجرائی، در صورتی که اهرمهای قدرت و اختیارات باید به فرد مسؤول سپرده شود و در عوض پاسخگو باشد. و وجهی برای جدائی این دو عنوان وجود ندارد. و لازم است در آینده در بازنگری جدید قانون اساسی این نکته مورد توجه واقع شود، و قانون اساسی وحی منزل نیست که قابل تغییر نباشد.
6 - چون حاکم انتخاب شده مسلمانان باید بر اساس موازین و احکام اسلامی کشور را اداره نماید، طبعا او باید ایدئولوگ اسلام و متخصص در احکام اسلامی باشد و از چنین شخصی به کلمه "فقیه" تعبیر میشود.