صفحه ۵۰۳

ناراحت می‎شوم، یا اینکه در پی بزرگ ساختن خویش می‎باشم؛ زیرا کسی که شنیدن حق یا عرضه عدالت بر او سنگین باشد عمل به آن دو برای او سنگین تر است. پس از گفتن سخن حق و یا مشورت عدالت آمیز خودداری نکنید زیرا من (شخصا به عنوان یک انسان) خود را فوق خطا نمی پندارم و از آن در کارهایم ایمن نیستم مگر اینکه خدا مرا کفایت فرماید."

آن حضرت با اینکه از گناه و خطا معصوم بودند از مردم می‎خواهند از او انتقاد کنند و وی را راهنمائی نمایند. در حقیقت آن حضرت به پیروان خود یاد می‎دهد که از انتقاد و اعتراض نرنجند. کشور ملک طلق چند نفر مسؤول نیست، کشور متعلق به همه ملت است و همه در مسائل مربوط به آن حق اظهارنظر دارند.

[ ادغام رهبری و ریاست جمهوری ]

5 - چنین حاکمی که واجد همه شرایط باشد و از ناحیه مردم انتخاب شود طبعا رهبر مسلمین و رئیس قوه مجریه و مسؤول در برابر آنان می‎باشد و حق تخلف از مقررات را ندارد. چنانکه پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین (ع) نیز هم رهبر بودند و هم رئیس قوه اجرائی. و اینکه در قانون اساسی ما عنوان رهبری از ریاست قوه اجرائی (ریاست جمهوری) جدا شده بیشتر به دلیل شرائط خاص و استثنائی بود که همه برای مرحوم آیت الله خمینی قائل بودند و ایشان را فوق این امور می‎دانستند. و خبرگان هرچند حسن نیت داشتند ولی تجربه قانون گذاری نداشتند و متوجه تضادها و چالشهائی که ممکن است در آینده پدید آید نبودند. اهرمهای قدرت را در اختیار مقام رهبری قرار دادند و مسؤولیت ها را بر عهده ریاست قوه اجرائی، در صورتی که اهرمهای قدرت و اختیارات باید به فرد مسؤول سپرده شود و در عوض پاسخگو باشد. و وجهی برای جدائی این دو عنوان وجود ندارد. و لازم است در آینده در بازنگری جدید قانون اساسی این نکته مورد توجه واقع شود، و قانون اساسی وحی منزل نیست که قابل تغییر نباشد.

6 - چون حاکم انتخاب شده مسلمانان باید بر اساس موازین و احکام اسلامی کشور را اداره نماید، طبعا او باید ایدئولوگ اسلام و متخصص در احکام اسلامی باشد و از چنین شخصی به کلمه "فقیه" تعبیر می‎شود.

ناوبری کتاب