اقتصادی، فرهنگی، جزایی، معاشرتها، حاکمیت، شرائط و وظائف حکام و روش حکومت آنان - رهنمود و دستور و برنامه دارد.
2 - هرچند مشروعیت حاکمیت یا فعلیت و استقرار آن وابسته به مردم و پذیرش و انتخاب آنان میباشد و حتی حاکمیت رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین (ع) نیز به وسیله بیعت با مردم تحقق یافت، ولی در کتاب و سنت نسبت به حاکم صالح لازم الاطاعة شرائطی ملحوظ و معتبر شده که عقل سالم نیز آنها را تأیید مینماید؛ و طبعا مردم معتقد به اسلام و متعهد نسبت به موازین اسلامی باید در حاکم منتخب این شرائط را احراز نمایند.
و برحسب استقصای اینجانب در حاکم منتخب هشت شرط معتبر است (مبانی فقهی حکومت اسلامی، جلد 2) که از جمله آنها علم و عدالت و حسن تدبیر است. و نام این نحو حاکمیت "مردم سالاری دینی" است. به حکم وجدان و عقل سالم، عالم بر جاهل، عادل بر غیر عادل، و مدیر و مدبر بر شخص بی تدبیر و بی تجربه مقدم است.
و در قرآن کریم میخوانیم: (هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون انما یتذکر اولوا الالباب) (سوره زمر، آیه 9) آیا دانایان و نادانان یکسانند؟ صاحبان عقل توجه دارند.
و باز میخوانیم: (افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لا یهدی الا ان یهدی فما لکم کیف تحکمون) (سوره یونس، آیه 35) آیا کسی که به سوی حق هدایت میکند سزاوار پیروی است یا کسی که خود هدایت نمی شود مگر اینکه او را هدایت نمایند، شما چگونه قضاوت میکنید؟!
و در نهج البلاغه میخوانیم: "ایها الناس ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامرالله فیه" (خطبه 173) ای مردم، تحقیقا سزاوارترین مردم به این امر (حاکمیت) تواناترین مردم نسبت به آن و داناترین آنان به فرمان و دستورات خدا در آن میباشد.
از این جمله به دست میآید که حاکم اسلامی باید داناترین مردم به دستورات خدا در رابطه با حاکمیت باشد و بر اساس آن دستورات حکومت کند. و بر چنین شخصی لفظ "فقیه" اطلاق میشود.
و مسأله مهم اعلمیت و تخصص اوست در مسائل مربوط به حاکمیت و اداره کشور؛ هرچند در سایر ابواب فقه اعلم نباشد.