8 - در غزوه حنین پس از پیروزی بر قبیله هوازن، آنان از پیامبر(ص) تقاضا نمودند تا اسیرانشان را مسترد نماید و حضرت تقاضای آنان را پذیرفت. مالک بن عوف - رئیس قبیله هوازن - که به دستور او یک لشکر سی هزار نفری به جنگ پیامبر آمده بود پس از شکست به طائف فرار کرد؛ پیامبر سراغ او را از هوازن گرفت و فرمود: به او بگویید اگر پیش من بیاید و مسلمان شود تمام اهل و مال او را - که به غنیمت گرفته ام - به او باز میگردانم. خبر به او رسید و او آمد و پیامبر به قول خویش عمل نمود و حتی صد شتر نیز به او هدیه داد. او مسلمان خوبی شد و در فتح قادسیه و دمشق در زمان عمر به شهادت رسید. (سیره زینی دحلان، حاشیه سیره حلبی، ج 2، ص 306؛ سیره ابن هشام، ج 4، ص 133)
شرح صدر پیامبر(ص) و دوری او از خصلت انتقام جویی به خوبی در سیره آن حضرت نمایان است.
9 - در سیره حکومتی حضرت امیر(ع) نیز موارد زیادی از رفق و مدارا و برخورد نیکو با مخالفان سیاسی به چشم میخورد که قبلا به برخی از آنها اشاره کردم؛ از جمله آنچه از کتابهای: "غارات"، "انساب الاشراف" و "مصنف ابن ابی شیبه" نقل شد. عفو و گذشت و مدارای حضرت با مخالفین خود - که نه او و نه حکومت او را قبول داشتند و متشکل نیز بودند - به گونه ای بود که حتی کسی همچون عبدالله بن کواء که از سران خوارج بود - و خوارج رسما شعار براندازی میدادند - در مسجد و در حضور جمعیت در نماز حضرت با خواندن آیه قرآن - که مربوط به مشرکین است - اخلال مینمود و به ایشان توهین میکرد؛ ولی حضرت شعارها و اهانتهای او را تحمل مینمود و تا زمانی که آنان دست به سلاح نبردند و خون بی گناهان را نریختند به جنگ با آنان نپرداخت.
هیچ گاه حاکمیت با خشونت و انتقام جویی و کشتار و سرکوب تقویت نمی گردد، بلکه روز به روز فاصله بین ملت و حاکمیت بیشتر میشود. البته حدود مشخصه الهی در موارد خود پس از ثبوت از راه شرعی باید اجرا گردد، ولی سایر مجازاتهای شرعی و قانونی که از قبیل تعزیرات میباشند همیشه لازم الاجرا نیستند بلکه در حد امکان باید با عفو و گذشت و یا تخفیف برخورد نمود بخصوص نسبت به افراد بزرگ و خوش سابقه.