5 - حاطب بن ابی بلتعة هنگام مهیاشدن رسول خدا(ص) برای فتح مکه قصد داشت اسرار نظامی مسلمانان را به مکه بفرستد، که پیامبر از طریق وحی بر کار او مطلع شد؛ با اینکه گناه او گناه بزرگی بود و مستحق اعدام بود، ولی حضرت به خاطر سابقه بدری بودن وی از گناه او گذشت نمود. (مجمع البیان، تفسیر سوره ممتحنه)
6 - سیره پیامبر(ص) پس از فتح مکه با امثال ابوسفیان و اهل او با آن دشمنی های آشکاری که نسبت به اسلام و مسلمانان داشتند (ألد الاعداء) و آتش جنگهای بسیاری را روشن نمودند؛ ولی پیامبر آنها را عفو نمود و خانه ابوسفیان را مأمن و پناهگاه دیگران قرارداد و فرمود: "من دخل دار ابی سفیان فهو آمن." (سیره ابن هشام، ج 4، ص 46؛ کامل ابن اثیر، ج 2، ص 245)؛ و این در حالی بود که ابوسفیان کارشکنی های خود را رها نکرد و به صورت محرمانه ادامه میداد. زن او (هند) نیز با آن همه آزار که بر پیامبر(ص) وارد نمود و در جنگ احد جنازه شهدا و بخصوص حمزه (ع) را مثله کرده بود ولی پس از پیروزی پیامبر در مکه به ظاهر اسلام آورد و از پیامبر عذرخواهی نمود و دو بچه گوسفند به پیامبر هدیه کرد و آن حضرت برای زیادشدن گوسفندان او دعا نمودند و دعای حضرت مستجاب شد. (کامل ابن اثیر، ج 2، ص 251)
و حتی وحشی غلام ابوسفیان و هند با آنکه قاتل حمزه بود و به طائف فرار کرده بود، هنگامی که با دسته ای از بستگانش بر پیامبر وارد و مسلمان شد، پیامبر(ص) متعرض او نشدند. (کامل ابن اثیر، ج 2، ص 250)
7 - آن حضرت پس از فتح مکه به قریش اعلام نمود: "یا معشر قریش ! ما ترون أنی فاعل بکم ؟ قالوا: خیرا، اخ کریم و ابن اخ کریم. قال: اذهبوا فانتم الطلقاء فعفا عنهم." (کامل ابن اثیر، ج 2، ص 252)
با اینکه همگی آنان اسیر و در اختیار حضرت بودند، و با اینکه آنان در جنگهای بسیاری علیه مسلمانان شرکت کرده بودند و بسیاری از آنان تشکل و روابط محرمانه خود را بر هم نزدند و مترصد فرصت برای ضربه زدن به پیامبر بودند.
عقل حکم میکند که انسان در برابر دشمن مهاجم دفاع و مقاومت کند و با او بجنگد، ولی پس از پیروزی بر دشمن باید با عفو و گذشت برخورد نمود و از انتقام جویی پرهیز کرد.