و آنان را در برابر خطرات و تهاجمات حفظ کند. این حق نیز نسبت به موافق و مخالف سیاسی عام و یکسان است.
پنجم: برخورد عادلانه و بدون تبعیض شخص حاکم در آنچه حق است با همه ملت و از جمله با مخالف سیاسی خود؛ یعنی حاکم دینی با مخالف سیاسی خود همان برخوردی را داشته باشد که با طرفداران و حامیان خود دارد. جمله فوق "لا أؤخر لکم حقا..." دلالت بر این حق نیز میکند؛ زیرا برخورد ناعادلانه و تبعیض آمیز در تأمین حق لازمه تأخیر اعطای حق یا منع صاحب حق از آن میباشد.
برخورد حضرت امیر(ع) با خوارج نسبت به قطع نکردن سهمیه آنان از بیت المال نیز دلیل دیگری برای حق فوق میباشد.
در نهج البلاغه آمده است: "سمعت رسول الله (ع) یقول فی غیر موطن: لن تقدس امة لایؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع." (نهج البلاغه، نامه 53) مفاد این روایت نسبت به موافق و مخالف سیاسی عام و یکسان است.
ششم: حفظ حیثیت و کرامت انسانی مخالفان سیاسی؛ در کتاب وسائل الشیعة آمده است: "حضرت امیر(ع) نسبت به خوارج پس از اینکه سلاح به دست گرفته و با آن حضرت جنگیدند، هیچ گاه به عنوان منافق یا مشرک یاد نمی کرد؛ بلکه میفرمود: اینان برادران ما هستند که بر ما یورش مسلحانه آورده اند." (وسائل الشیعه، ج 11، ص 62)
هنگامی که حضرت امیر(ع) حیثیت خوارج را مراعات مینمود و - با اینکه آنان اقدام مسلحانه کرده بودند - از آنان به عنوان "برادر" یاد میکردند، وضعیت مخالفان سیاسی غیر مسلح آن حضرت به طریق اولی روشن میشود.
در رابطه با لزوم حفظ آبرو و کرامت انسانها روایات زیادی از معصومین (ع) نقل شده است که میتوان به کتاب دراسات (ج 2، ص 539 به بعد) مراجعه نمود.
هفتم: حق مصونیت جان، آبرو، مال و شغل مخالف سیاسی، همان گونه که گفته شد مطابق ادله امر به معروف و نهی از منکر و آیات دیگر، برخورد با فساد و منکر