صفحه ۴۸۲

حقوق آنان را رعایت نماید. در این رابطه نحوه برخورد حضرت امیر(ع) با مخالفان خویش به ویژه گروه منحرف خوارج حائز اهمیت است؛ با اینکه آن حضرت معصوم و عاری از اشتباه بودند، و خوارج لجوج و بی منطق بودند و به خیال خود بر اساس وظیفه شرعی عمل می‎کردند؛ ولی حضرت اجازه انتقاد و فعالیت سیاسی و تشکیلاتی را به آنان می‎داد و هیچ یک از حقوق آنان را از ایشان نستاند، و تا زمانی که دست به سلاح نبردند و حقوق دیگران را تضییع نکردند با آنان به مقاتله نپرداخت.

لازم به ذکر است که حد آزادی بیان و آزادی فعالیت سیاسی در عرصه های ذکر شده همان عدم تضییع حقوق دیگران می‎باشد؛ یعنی نباید استیفاء دو حق ذکر شده موجب تضییع حقوق دیگران شود.

سوم: حق اطلاع از تصمیم گیری های حاکمیت - اعم از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... - و اسرار آنها، جز اسرار جنگ در همان زمان؛ در حد امکان سیاست اسلامی باید صریح و شفاف باشد. سیاست های شیطانی است که نوعا در خفا انجام می‎گیرد. در نهج البلاغه در این زمینه آمده است: "... ألا و ان لکم عندی أن لااحتجز دونکم سرا الا فی حرب، و لا أطوی دونکم امرا الا فی حکم." (نهج البلاغه عبده، نامه 50)

جمله "لا أطوی..." اشاره است به لزوم مشورت حاکم با مردم در تمام موضوعات و امور جز حکم صریح خدا.

چهارم: تأمین فوری حقوق گوناگون از ناحیه حاکمیت بدون تأخیر یا وقت گذرانی؛ حاکمیت موظف است حقوق ملت را بدون هیچ گونه مسامحه تأمین نماید. در همان نامه آمده است: "و لا أؤخر لکم حقا عن محله، و لا اقف به دون مقطعه." (نامه 50)

و نیز از آن حضرت نقل شده: "حق علی الامام أن یحکم بما انزل الله و أن یؤدی الامانة، فاذا فعل ذلک فحق علی الناس أن یسمعوا له." (الدرالمنثور، ج 2، ص 175) وقتی کسی دارای حقوقی باشد، برای استیفای آن حقوق باید مصونیت اجتماعی، قضایی و امنیتی داشته باشد؛ و حاکمیت وظیفه دارد زمینه استیفای حقوق افراد را فراهم نماید

ناوبری کتاب