بحق او مشورة بعدل، فانی لست فی نفسی بفوق أن أخطئ و لا آمن ذلک من فعلی الا ان یکفی الله من نفسی ما هو املک به منی" چنانچه در پاسخ پرسش دهم یادآوری شد.
گفتار حق و دادن مشورت عادلانه به حاکمیت شامل گفتار موافق و مخالف میباشد. و جمله "لست فی نفسی بفوق أن اخطئ" صریحا دلالت بر جواز تخطئه حاکمان - به ویژه حاکمان غیر معصوم - دارد.
دوم: حق فعالیت تشکیلاتی و اقدام سیاسی؛ همه افراد جامعه - اعم از موافق و مخالف - علاوه بر حق آزادی بیان و اظهارنظر، حق دارند در راستای تبلیغ ایده های خود و اصلاح و یا تغییر برنامه های نظام بلکه اصلاح اساس نظام بر اساس عقل و منطق فعالیت سیاسی و تشکیلاتی داشته باشند و اقدام عملی نمایند؛ و حاکمیت مجاز نیست آنان را از این حق باز دارد. برای جواز یا وجوب اقدام عملی و نیز حقوق افراد اقدام کننده میتوان به آیات و روایات زیر تمسک نمود:
1 - (... الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاة و آتوا الزکاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبة الامور) (سوره حج، آیه 41)
دلالت آیه شریفه بر مبغوض بودن فساد و محبوب بودن اقدامات اصلاحی اهل صلاح در صورت تمکن، واضح است.
2 - (لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس...) (سوره حدید، آیه 25)
آیه شریفه دلالت میکند بر اینکه هدف از ارسال رسل و انزال کتب این است که مردم قسط و عدالت را در جامعه بشری پیاده نمایند. پس هر اقدام عملی در برابر حاکمیت فاسد و باطل، اعم از تغییر برنامه های آن یا اصلاح ساختار و یا تغییر آن، اقدامی است در راستای هدف الهی از ارسال رسل و انزال کتب.
3 - آیات مربوط به لزوم کفر به طاغوت، و نهی از اطاعت مسرفین، و مذمت اهل جهنم به خاطر اطاعت از بزرگان گمراه و گمراه کننده، بر لزوم سرپیچی از حاکمان فاسد و مبارزه با آنان دلالت دارد. (دراسات فی ولایة الفقیه، ج 1، ص 597)
4 - آیات و روایات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر؛ لحن این دسته از آیات