حضرت امیر(ع) در نامه به مالک اشتر در رابطه با رعیت میفرماید: "فانهم صنفان: اما اخ لک فی الدین، او نظیر لک فی الخلق..." (نهج البلاغه عبده، نامه 53)؛ این جمله اشاره است به حق هم کیشی و حق هم نوعی.
حقوق اجتماعی مسلمانان اهل سنت نیز همانند شیعیان است؛ یعنی اگر صلاحیتهای لازم را دارا باشند از دیدگاه اسلام شایستگی تصدی مناصب و مشاغل مختلف را دارا میباشند؛ مگر اینکه در قراردادی که مورد توافق باشد (همچون قانون اساسی) پیش بینی دیگری شده باشد، و جنبه اکثریت ملت را در نظر گرفته باشند.
بنابراین مخالفان سیاسی - از هر فرقه و مذهبی که باشند - دارای حقوقی هستند، که اجمالا به برخی از آنها اشاره میشود:
اول: حق آزادی بیان و اظهارنظر؛ این حق عام و نسبت به موافق و مخالف یکسان است. و در مورد مخالف هدفها و عرصه های مختلفی قابل تصور است:
الف - حق آزادی بیان در راستای اصلاح برنامه های سیاسی حاکمیت و نصیحت حاکمان
ب - حق آزادی بیان در راستای اصلاح ساختار سیاسی نظام
ج - حق آزادی بیان در راستای تغییر نظام سیاسی
در نهج البلاغه آمده است: "ایها الناس ان لی علیکم حقا، و لکم علی حق؛ فاما حقکم علی فالنصیحة لکم و توفیر فیئکم علیکم... و اما حقی علیکم فالوفاء بالبیعة و النصیحة فی المشهد و المغیب..." (نهج البلاغه عبده، خطبه 34)
"نصیحت" یعنی تذکر معایب و نواقص و ارائه راهکار برای اصلاح آنها؛ "نصیحت در مشهد" یعنی حق تذکر و انتقاد رو در رو و در حضور حاکم یا حاکمان، و "نصیحت در مغیب" یعنی دفاع در برابر تهاجمات بیجا و بی اساس و همچنین تذکر در غیاب حاکم، نظیر آنچه متداول است که در روزنامه ها یا مجالس سخنرانی یا تظاهرات آرام، نظریات و خواسته ها و نقصها و راه اصلاح امور بیان میشود.
و نیز آن حضرت در خطبه 216 نهج البلاغه (عبده) میفرماید: "فلاتکفوا عن مقالة