محروم نمودن ذی حقی از حق خود عدالت میباشد. مانند محدود نمودن آزادی ورود و خروج از کشور و یا بهره برداری از اماکن عمومی همچون خیابانها و نیز ساختن منزل و نظایر آن در آنها؛ در این گونه موارد عقلای هر زمان برای تأمین حقوق جمع و نظام حافظ آن قوانین و مقررات محدود کننده ای را تدوین میکنند که موجب محدودشدن حق فرد میگردد. و بر این اساس از ناحیه شرع نیز بسا قوانینی تشریع میگردد.
علاوه بر این، حقوق فردی نیز نباید به گونه ای تنظیم شود که حق یک فرد موجب سلب حق فرد دیگر شود؛ به عنوان مثال هرکس حق استفاده از ملک خویش را دارد به شرط آنکه به ملک دیگری ضرر نرساند و... .
3 - عدالت در اخلاق و عمل؛ سومین عرصه عدالت عرصه اخلاق و عمل است. علمای اخلاق معمولا عدالت در دو عرصه فوق را به تعادل بین افراط و تفریط تعریف میکنند؛ یعنی شاخصه آن به دست آوردن قدرت و ملکه ای است که موجب مراعات حد وسط بین افراط و تفریط میباشد. به عنوان مثال در عرصه عمل خوردن غذا با اینکه مورد نیاز بشر است باید در حد وسط میان پرخوری و کم خوری واقع شود.
البته باید توجه داشت که حد وسط در مورد هر شخص برحسب خصوصیات و شرایط او متفاوت است و مقدار معتدل هر چیزی نسبت به هر فرد تفاوت مییابد. از این رو میتوان گفت مفاهیم ارزشی نظیر عدالت - که بر اساس نیازهای انسان جهت نیل به سعادت و کمال وضع شده - مفاهیمی نسبی تلقی میشوند؛ یعنی ممکن است یک حالت برای فردی عدالت باشد و برای دیگری نباشد.
اما عدالت در اخلاق بنابر آنچه بین اهل فن معروف است ملکه ای است در نفس انسان که شاخصه آن مراعات حد وسط بین افراط و تفریط در قوای ثلاثه: "عاقله"، "شهویه" و "غضبیه" میباشد. هر کدام از قوای مزبور ممکن است دارای سه حالت باشند: افراط، تفریط و تعادل. حد وسط در قوه عاقله "حکمت" است، و افراط آن "جربزه"، و تفریط آن "بلادت" است. حد وسط در قوه شهویه "عفت"، و افراط آن "شره"، و تفریط آن "خمود" میباشد. حد وسط در قوه غضبیه "شجاعت"، و افراط